چکیده:
تاریخ شناخت دستگاه گردش خون و بیماری های آن از آغاز تا عصر جالینوس
محمد دانش پژوه ص 159
نوشته های تاریخ عمومی پزشکی به زبان فارسی، به صورت ترجمه یا تألیف در کشور ما سابقه کهن دارد ولی تاریخ رشته های تخصصی پزشکی کمتر مورد توجه بوده است. هدف این مقاله آن است که کوره راهی را در یکی از این زمینه ها باز کند و انگیزه پژوهش در جوانان صاحب اندیشه را فراهم آورد. از زمانی که آدمی سخن آغاز کرد و خرد ورزید، از قلب خود نیز سخن گفت، اما نمی دانست که این عنصر چه نقشی دارد و بیماریهای آن کدام است. در طول قرون گذشته، آراء مطرح شده در این باره جز پاره ای خیال پردازی و نشانی های نادرست و عللی دور از حقیقت، نبود و آگاهی متکی بر علم کمتر در میان بود. در پزشکی بابلی، آشوری و مصری اشاره های غیر مستقیم به سکته قلبی و حتی آندوکاردیت باکتریائی شده است. مصریان و به ویژه چینیان به شرح نبض شناسی پرداختند، که از اولین نشانه های فیزیکی شناخته شدهء بیماری قلبی است. در آثار بقراط از تشریح ماهیچه و دریچه های قلب سخن رفته است ولی به نظر وی در سرخرگ، خون جاری نیست. ارسطو از نخستین کسانی بود که به تشریح "حیوان " پرداخت و از حرکت موجی خون یاد کرد. پس از میلاد مسیح و در دوران رومیان اشاراتی به برخی از نشانه های بیماری قلبی دیده می شود که در پزشکی جدید با شناخت پیشرفته بیماری ها می توان با پس نگری علت بیماریها را در آن دوره بازشناخت. جالینوس در قرن دوم میلادی، همچنان بر داده های تشریحی اتکا می کرد و در شناخت فیزیولوژی گردش خون به بیراهه رفت.
خلاصه ماشینی:
"تاریخ شناخت دستگاه گردش خون و بیماریهای آن: از آغاز تا پایان عصر جالینوس محمد دانشپژوه1 چکیده نوشتههای تاریخ عمومی پزشکی به زبان فارسی،به صورت ترجمه یا تألیف در کشور ما سابقه کهن دارد ولی تاریخ رشتههای تخصصی پزشکی کمتر مورد توجه بوده است.
همهء آنچه پیش از این تاریخ،درباره پزشکی نگاشته شده بود، مجموعهای پراکنده از آگاهیهای علمی و شبه علمی،همراه با باورهای نادرست بوده که در آن به طور پراکنده از قلب و گردش خون نیز سخن رفته است.
Erasistrate of Ceos عقیده بود که در شریان تنها هوا جریان دارد و در برخی شرایط ممکن است در آنها خون نیز دیده شود.
آخرین پزشک مشهور این دوره آرتس4(میانه قرن دوم میلادی)از بخش شرقی آسیای صغیر بود که در کتاب خود به نام«علل و نشانههای بیماریها»5از سنکوپها،به عنوان نارساییهای ناگهانی که برخی از آنها از قلب سرچشمه میگیرند،سخن گفته است.
وی میافزاید: «منطقی چنین است که تنها یک سوراخ و آن هم از شریان وریدی که دارای دو برجستگی غشایی است،و تنها این مزیت را دارد که دقیقا بسته نمیشود،و تنها آن است که اجازه میدهد که«بازماندههای دودیرنگ»[یعنی خون سیاه وریدی]که حرارت طبیعی این عضو را با خود دارند،از قلب به ریه برسند.
Synastomosis ارتباط آناستوموز1دیوار میان دو بطن را مطرح میکند و چنین میگوید:«در تمام بدن شریانها با وریدها با هم نوعی پیوند دارند و با سوراخهای نادیدنی و بسیار ظریف میان هم،خون و هوا را ردوبدل میکنند؛این پیوندها را طبیعت از آنرو به وجود آورده تا منافع تنفس و ضربان نه تنها به قلب و شریانها،بلکه به وریدها نیز برسند."