چکیده:
تاریخ شناخت دستگاه گردش خون و بیماریهای آن در دوره اسلامی
محمد دانش پژوه ص 105
از مرگ جالینوس تا آغاز قرن 16، جایگاه دانش پزشکی بسیار ارتقاء یافت و زبان های گوناگونی از جمله یونانی، لاتینی، عربی و فارسی زبان گفتگو و نوشتاری علم پزشکی شد. پزشکان تلمودی در عین پذیرش نبض شناسی جالینوسی، شریان و ورید را از یکدیگر تمیز می دادند و احتمالا هیپرتروفی قلب و نارسائی آن را می شناختند. رازی شرحی از نارسائی آئورت (نه بدین نام) می دهد و می توان حدس زد که وی پیش از ابن النفیس به گونه ای با گردش خون ریوی آشنا بوده است و از بیماری هایی با نشانه های انفارکتوس یاد می کند. مجوسی اهوازی نیز با مقوله اخیر آشنایی داشته است. در همان روزگار، ابن سینا از ادامه ضربان قلب پس از مرگ در حیوان یاد کرده و به شرح پریکاردیت پرداخته است. پس از نظرات همانندی از جرجانی، ابن النفیس آشکارا سخنان جالینوس درباره سوراخ های عبور خون از سپتوم را مردود دانسته و جریان خون کرونر و ریوی را به درستی شرح داده است.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا از 8 نشانه در شناسایی حالت قلب سخن میگوید(همان،715)که جز آنچه درباره نبض و نفس و نیروی بدنی است،بقیه ارزش نشانهشناسی بالینی ندارند،هرچند ممکن است در روانشناسی و علم شناخت امزجه به کار آیند: الف)نبض قلب چون شریان همه تن است و شریان مانند دل هریک از اندام- هاست و همان گونه که قلب نیاز به دم زدن از راه ریهها دارد،شریان نیز از راه مسامات نیاز به دم زدن دارند(رگشناسی،51).
یافتههای نشانهشناسی را در مقدار حرکت،نوع سرعت یا کندی،قوت،ضعف،تواتر،حرارت و برودت،نرمی و سفتی،تهی و یا پر بودن،همانندی و یا عدم همانندی،نظم و بینظمی میداند،و معتقد است که نبض توازن و تناسبی موسیقیائی دارد(نجمآبادی،تاریخ طب در ایران،195/2)و آنگاه از انواع نبضها در لاغری و چاقی،جوانی و پیری و میانسالی و بیخوابی و غم و بیماری و ورزش،بهار و تابستان سخن میگوید(ابن سینا،رگشناسی، 51-02)بر این گونه توضیحات که برای عموم پزشکان عینیتپذیر نیست و با ضبط امواج نبض نیز قابل اثبات نمیباشد،نمیتوان تکیه نمود؛ولی باید تأکید ورزید که پیش از شناخت دادههای دق1و سمع،بررسی نبض در همهء رشتههای پزشکی تنها نشانهء مهم برای پزشکان میتوانست باشد.
ابن سینا در گفتاری دیگر،به تفصیل بیشتری دربارهء علل پیدایش بیماری قلب سخن میگوید و بیشترین علت بیماری قلب را ناشی از بیماری اعضای مجاور و تغییر در مزاج آن میداند و برای درمان انواع خفقانها بار دیگر بر درمان از طریق فصد تأکید و توصیه میکند که اگر خفقان در فصول معینی روی مینماید،بهتر آن است که پیش از رسیدن حمله بیماری فصد انجام گیرد(قانون در طب،کتاب سوم،بخش 1،235-265)."