چکیده:
مقاله حاضر به بررسی کتاب بااهمیت روش تحقیق در علم اطلاعات و دانش شناسی و نقد
آن توسط ابراهیم افشار تحت عنوان
« پر، اما ناپرداخته »در مجلها طلاع رسانی و ارتباطات
پرداخته است. هرچند بسیاری از رویکردها در کتاب منصوریان ارائه شده است، اما تمرکز
اصلی در مقاله حاضر بر گراندد تئوری است. ترجمه های متفاوت و گاهی بحث برانگیزی از
آن در زبان فارسی وجود دارد که در این مقاله ارائه و بررسی شده است. پژوهش حاضر به
مزیت ها و ضعف های کتاب منصوریان به خصوص در گراندد تئوری علی رغم تلاش او برای
بسط مفاهیم اصلی آن است. من برخی از اشکالات او (به زعم خودم) را مشخص کرده ام.
هرچند نقاط قوت او را بر بقیه کتاب ها در حیطه روش تحقیق در علوم کتابداری را نشان
داده ام. ازنظر من نقد افشار بر کتاب او فقط به ضعف های ویرایشی و ساختار محدود مانده
و از محتوا غفلت کرده است. عنوان این مقاله اشاره به این غفلت است
This paper explores both the significant book of Mansourian “research methods in Information science” and its criticism by Afshar in an article entitled “Comprehensive but raw”، published in Journal Information & Communication. Although many approaches were presented in Mansourian book، the main focus in the current paper is on Grounded Theory. There are different and sometimes controversial translation of GT in Persian literature that presented and investigated in this article. The Current paper explores the shortages and benefits of Mansourian book especially in GT، in spite of his effort to elaborate key concepts of GT. I present some pitfalls in his book، also review his strength especially in comparison with other Persian book in this domain. According to my view، Afshar objections were limited to editing weakness and structure of the book and neglected its content. The Title of the current paper point to this neglect.
خلاصه ماشینی:
ازآن جاکـه ابراهيـم افشـار در نقـد خـود بـه کتاب نپرداختـه ، بلکـه نقـد خـود را بهانـه اي بـراي نقد (آن هـم منفي ) پوزيتويسـم قـرار داده و بيشـتر متـن خـود را در ايـن رابطـه تنظيـم نمـوده ، در ايـن مقالـه فصـل روش هـاي متـداول در رويکـرد کيفـي و به خصـوص نظريـۀ زمينـه اي را دوبـاره بررسـي کرده ايـم و به ويـژه بـه نکتـۀ مهمي اشـاره نموده ايم کـه مربوط به زايـش واژة نظريۀ زمينه اي اسـت و احتمـالا بسـياري سرچشـمۀ غلـط پيدايـش آن را نمي داننـد.
مشـکلي کـه درمـورد نظريۀ زمينـه اي وجـود دارد، ايـن اسـت کـه در سـال هاي اخيـر اسـتفاده از آن روبه فزونـي نهاده اسـت (عبـاس زاده ، حسـين پور، ١٣٩٠، لـک ، ١٣٩٣، جمشـيدي ، جمشـيدي و شـيخي ، ١٣٩٥، سـليماني ، نگارنـده و باسـتاني ،١٣٩٣؛ عـرب نرمـي ، گودرزي ، سـجادي و خبيـري ، ١٣٩٤، کرامتي ، مهـرام ، شـعباني ورکـي ، مهرمحمـدي ، ١٣٩٢، رحيم نيـا، کرامتـي ، زباني فـرد، ١٣٩٤، سـفيري و شـه نواز، ١٣٩٤) و اين هـا چنـد نمونـه از ده هـا پژوهـش يـا کتاب هايي اسـت کـه ايـن واژة غلـط را در عنـوان خـود آورده انـد.
دو بخـش ديگـر مقالـۀ حاضـر مربـوط بـه نقـد کتـاب منصوريان و نقـد نقـد ابراهيم افشـار بـر ايـن کتاب اسـت کـه ازقضا مجلـۀ اطلاعرسـاني و ارتباطـات هـر دو بخش نقد کتـاب و نقـد نقـد را دارد، امـا درمـورد نقـد کتـاب ، مـن فقـط فصـل روش هـاي متداول سال چهارم ، شماره ١٥ در رويکـرد کيفـي را بررسـي مي کنـم .