چکیده:
تفاسیر و معانی ارائه شده برای نفس الامر ناشی از معضلی معرفت شناختی در تبیین صدق
قضایایی است که مابازای عینی یا ذهنی بالفعل ندارند و ازاین رو معانی مختلفی برای واقع و
نفس الامر مطابق آنها به میان آمده است. مرحوم علامه طباطبایی بر اساس مبانی
معرفت شناختی و هستی شناختی خود تفسیری متفاوت از نفس الامر ارائه کرده است که یکی
از تفاسیر جدید در این زمینه به شمار می آید. از نقاط قوت تفسیر علامه طباطبایی، علاوه بر
حل و رفع معضل مذکور، توجه به مبانی هستی شناختی نفس الامر پس از اصالت وجود و
مطابقت کامل با آن است. طبق مجموع آرای علامه (مستفاد از بدایه، نهایه و تعلیقات اسفار)
نفس الامر به معنای موجودیت و ثبوت به معنای وسیع آن است. این ثبوت مطلق شامل سه
دسته ثبوت است:
اول: ثبوت در اموری که حقیقتا تحقق دارند؛ مانند خود وجود؛
دوم: ثبوت در اموری که به اعتبار اولیة عقل، برای آنها لحاظ می شود، مانند ماهیات؛
سوم: ثبوت در اموری که به اعتبار ثانوی عقل، برای آنها اعتبار می شود؛ مانند معقولات ثانی.
The interpretations presented for the ‘fact itself’ is due to an epistemological issue in explaining the truth of propositions with no objective or subjective counterpart. Thus, various meanings have been presented for the fact and the corresponding ‘fact itself. Based on his epistemological and ontological foundations, Allama Tabatabaie has presented a different interpretation of the ‘fact itself’, which is one of the new interpretation in this regard. Among the strong points of Allama Tabatabaie’s interpretation is, apart from resolving the abovementioned issue, its attention to ontological bases of the ‘fact itself’ after the principality of existence and full identity with it. According to the Allama’s opinions (extracted brom his bidaya, nihaya and his annotations to asfar), the ‘fact itself’ means existence and subsistence in the broad sense. This absolute subsistence includes three groups of subsistences:First, subsistence in those affairs that are truly realized, like the existence itself; Second, subsistence in those affairs that are regarded on the primary account of intellect, like quiddities; Third, subsistence in those affairs that are regarded on the secondary account of intellect, like secondary intelligibles.
خلاصه ماشینی:
کلید واژگان وجود ـ ماهیت ـ مفاهیم اعتباری ـ توسع اضطراری ذهن ـ محکی و مطابق ـ نفسالأمر مقدمه بعضی از بحثهای کلان و مهم فلسفی به گونهای است که حل و فصل آنها در تمام فلسفه کارایی دارد (مثل بحث معقول ثانی) و بحث نفسالأمر نیز جزء این مباحث است که در ضمن آن به کیفیت تقرر معقول ثانی پی میبریم و همینطور به نحو ثبوت معقولات و گزارههای مختلف دست پیدا میکنیم.
در این بحث باید مشخص شود که واقع و واقعیت به چه معناست و در قضایای مختلف به حسب نحوه وجود موضوع (خارجیه، ذهنیه، حقیقیه و یا بنا بر نظر مرحوم علامه، قضیة تشکیلشده از ماهیات، قضیة تشکیلشده از معقولات ثانی و قضیة تشکیلشده از ماهیات و معقولات ثانی)، قضیه صادق به معنای مطابقت قضیه با چیست؟ در ابتدا مختصری از برخی تفاسیر را مطرح میکنیم و از پردازش تفصیلی به هریک از آنها خودداری میکنیم تا از موضوع اصلی که تبیین دیدگاه مرحوم علامه دربارة نفسالأمر است، باز نمانیم: عقل فعال محقق طوسی، نفسالأمر همة قضایای صادق را صور منقوش در عقل فعال میداند؛ زیرا همة علوم و صور علمی عقل فعال، مطابق با واقع است و هر علمی که مطابق با آن صور باشد، مطابق با واقع است و بعضی از بزرگان بر این مطلب برهان اقامه کردهاند.
همین که ذهن ماهیت را از وجودهای خاص انتزاع میکند، برای آن نیز، به تبع وجودش، ثبوت و موجودیت فرض کرده، حکم میکند که «ماهیت نیز در خارج موجود است»؛ زیرا ماهیت صرف اعتبار نیست؛ بلکه منشأ انتزاعش همان وجود خارجی است.