چکیده:
مقصود از ماهیت در مبحث اصالت وجود، حقیقتی است که در پاسخ از چیستی شیء بیان
می شود. همچنین یکی از معانی اعتباریت، امری است که اولا و بالذات منشا آثار شیء
خارجی نیست. علامه طباطبایی از این ماهیت اعتباری به عنوان حد وجود یاد کرده است.
این سخن به دو گونه قابل تفسیراست: الف( ماهیت صرفا مفهومی است که از حد وجود
در بستر کارکرد ذهن انتزاع می شود؛ ب( ماهیت همان حد وجودی ای است که شیء در
بستر فقدان کمالات وجودی دارای آن شده است. تفسیر دوم مورد پسند علامه طباطبایی
است؛ زیرا ایشان مفاهیم ماهوی را بازتاب مستقیم و تحقق مفهومی و وجود ذهنی حقایقی
می داند که در خارج تحقق دارند و از سوی دیگر معتقد است که اتصاف در هر ظرفی
باشد، دو طرف اتصاف نیز در همان ظرف، تحقق دارند. بر این اساس مراد از حد بودن
ماهیت برای وجود، معنای دوم است.
In the discussion on principality of existence, Quiddity is a reality stated in answering to a question on the essence of something. Similarly, one of the meanings of conventionality is something that is not, primarily and essentially, the source of the effects of the external thing. Allama Tabatabaie calls this conventional quiddity the ‘limit of existence’. This can be interpreted in two ways: (a) quiddity is merely a concept that is abstracted from the ‘limit of existence’ in the context of the function of the mind; and (b) quiddity is the very ‘limit of existence’ acquired by the thing is the context of lack of existential perfections. The second interpretation is favored by Allama Tabatabaie, because he believes that quidditive concepts are direct reflections, conceptual realizations and mental existence of realities that have realizations in the external world; and, on the other hand, he believes both sides of the qualification exist in the place where the qualification itself exists. Accordingly, the second sense is meant by the statement that ‘quiddity is the limit for existence’.
خلاصه ماشینی:
این تعابیر بیانگر آن است که صدرا اعتباری بودن ماهیت را به معنای موجود غیر اصیل که منشأ آثار نیست و در پناه امر اصیل محقق شده است تفسیر میکند، به این معنا که هر چند درصدی از متن واقع را تشکیل نمیدهد (لذا موجودیت آن مجازی و بالعرض محسوب میشود) به عنوان خصیصهای که واقع و موجود خارجی در خارج پیدا کرده، در خارج محقق میشود (مثلا واقع خارجی به واسطة دارا بودن برخی کمالات وجودی و فقدان برخی کمالات وجودی دارای تعین جمادیت در همان ظرف خارج میگردد که این خصیصة جمادیت، هرچند در ظرف خارج برای موجود خارجی محقق شده، درصدی از متن آن موجود را تشکیل نمیدهد و موجودیتی مجازی دارد و میتواند بعینه تحقق مفهومی پیدا کند).
لذا باید گفت ماهیات، اموری هستند که هم در خارج تحقق دارند و هم بعینه در ذهن تحقق مفهومی و انتزاعی پیدا میکنند؛ والا اگر ماهیات اموری انتزاعی باشند که خبری از آنها در خارج نباشد (و صرفا امر دیگری منشأ انتزاع آنها باشد)، باید مفاهیم ماهوی را هم کنار سایر مفاهیم قرار داد؛ د) مفاهیمی که در حوزة عقل عملی و عمل انسان برای نیل به اهداف زندگی فردی و اجتمایی توسط ذهن اعتبار میشود؛ به این معنا که ذهن، آنها را بر غیر مصادیق حقیقیشان تطبیق میدهد؛ مانند مفهوم مالکیت که یکی از مصادیق حقیقی آن مالکیت تکوینی نفس نسبت به قواست.