چکیده:
مسئله گستره و قلمرو علم امام علیه السلام از جمله مباحثی است که با وجود پیشینة طولانی آن، همچنان موضوع بحث و نظر میان اندیشمندان اسلامی است، بهگونهایکه برخی قایل به محدود بودن علم امام علیه السلام و برخی قایل به گسترده بودن علم او گشتهاند. این مقاله کوشیده است با استفاده از روایات معصومان علیهم السلام، قضاوتی واقعبینانه دربارة این موضوع ارائه دهد؛ بدین معنا که ابتدا روایات موید نظریة محدود بودن علم امام علیه السلام و سپس روایات موید نامحدود بودن علم ایشان را بررسی کرده و پس از بیان وجوه وجهالجمع و نقد آن، در نهایت، نظریة شانی بودن علم امام علیه السلام را تقویت نموده است.
Despite its long history, the issue of the scope and realm of Imam's knowledge is one of the topics that is still the subject of discussion among Islamic scholars; some believe that the knowledge of Imam is finite and some others argue that it is infinite. This paper attempts to deliver an objective judgment on this issue using the traditions of the infallibles; that is, first it has studied the narrations confirming the theory of the finiteness of Imam’s knowledge, and then it has dealt with the narrations confirming the infinite nature of imam’s knowledge. After expressing the commonalities and presenting a critique, it ultimately strengthens the theory of the potentiality of Imam's knowledge.
خلاصه ماشینی:
"با تأمل در دستة دوم روایات، میتوان در خصوص گستردگی علم امام، ادعای تواتر معنوی کرد، اما در میان همین روایات، برخی ظهور در این معنا دارند- اگر نگوییم نص است - که امام( واجد یک نوع علمی است که میتوان آن را «علم فعلی» نامید، و مقصود آن است که این نوع علم برای امام همیشه حاضر است؛ چنانکه روایت ابوبصیر از امام صادق( مؤید این معناست که حضرت میفرمایند: حقیقت علم نزد ما، آن است که استمرارا به منبع علم الهی متصل باشیم.
چنانکه در روایات دستة اول اشاره گردید، روایاتی وجود دارد با این مضمون که «ان الأئمة اذا شاؤوا علموا» و در واقع، حلقة اتصال میان روایات دسته اول و دسته دوم بود و به نوعی مبین و مفسر این دو دسته روایات است؛ چنانکه در موثقه عمار ساباطی - که نقل آن گذشت- وی از امام صادق( سؤال میکند که آیا شما علم غیب میدانید؟ ایشان میفرمایند: نه، لیکن اگر خدا بخواهد میدانیم.
این علوم مخصوص مقام ذات و کنه الهی بوده و محال است احدی بر آن اطلاع یابد و به تعبیر دیگر، این روایات، مؤید این معنا هستند که علم امام( در مقام اتصال به علم الهی، نامحدود نیست، بهگونهایکه از همه چیز مطلع باشد و بدین روی، بعید نیست که علم به برخی موضوعات، از جمله علم به وقت قیامت (اعراف: 187؛ لقمان: 34) را در این حوزه جای دهیم؛ چنانکه در برخی روایات نیز ـ که ذکر آن گذشت ـ حرف آخر از اسم اعظم الهی مختص خداوند گردیده و احدی جز ذات باریتعالی از آن مطلع نیست."