چکیده:
وحدت و کثرت، یکی از مسائل مهم در تاریخ فلسفه سیاسی است که گرایش فیلسوف سیاسی به هریک از آنها، میتواند در همه ابعاد فلسفه سیاسی ایشان تاثیرگذار باشد. در طول تاریخ، فیلسوفان سیاسی دیدگاههای مختلفی را در مواجهه با این دو مسئله بیان نمودهاند. جایگاه صدرالمتالهین در تاریخ فلسفه اسلامی، ما را بر آن داشت تا این مسئله را در فلسفه سیاسی متعالیه بررسی نماییم. فیلسوفان سیاسی، در مواجهه با وحدت و کثرت گاهی رویکرد افراطی در پیش گرفتهاند. گاهی نیز در مسیر اعتدال حرکت کردهاند که از آن، به وحدتگرایی و کثرتگرایی معتدل تعبیر میشود. در رویکردهای افراطی، طرفداران وحدت به نفی کثرت و طرفداران کثرت به نفی وحدت میپردازند. در صورتی که رویکرد اعتدالی بر آن است تا تعادلی میان وحدت و کثرت، در ساحت سیاست برقرار نماید. صدرالمتالهین، با رویکرد اعتدالی با وحدت و کثرت مواجه شده و بر ضرورت هر دوی آنها در زندگی سیاسی تاکید کرده است. رویکرد وی مبتنی بر مبانی ایشان در حوزه هستی، انسان و غایت است که توجه همزمان به وحدت و کثرت را ضروری میکند. وقتی مولفههای مرتبط با وحدتگرایی و کثرتگرایی در فلسفه سیاسی متعالیه مورد بررسی قرار میگیرد، رویکرد اعتدالی در مواجهه با آنها کاملا مشهود است؛ بهگونهایکه وی تلاش میکند میان مولفههای مربوط به وحدتگرایی و کثرت گرایی افراطی اعتدال برقرار نماید.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به آثار و پیامدهای اساسی وحدتگرایی و کثرتگرایی، در تجویزات فیلسوف سیاسی برای زندگی مدنی، شناسایی چگونگی مواجهه فیلسوفان سیاسی اسلامی با دو مقوله وحدت و کثرت در فرایند تأملات سیاسی، برای ما حائز اهمیت خواهد بود؛ زیرا معیار مناسبی برای ارزیابی گونههای مختلف فلسفة سیاسی اسلامی بوده و نتایج حاصل از آن، میتواند بهعنوان راهنمای مناسبی برای تحلیل ابعاد فلسفة سیاسی اسلامی و پیشبرد عمل سیاسی در جامعه اسلامی مورد توجه همگان قرار گیرد.
ازاینرو، این پژوهش به دلیل جایگاه ممتاز صدرالمتألهین در حکمت و توجه ویژه فیلسوفان معاصر اسلامی به آثار و اندیشههای ایشان، وحدتگرایی و کثرتگرایی در فلسفة سیاسی متعالیه را مورد بررسی قرار داده است.
وی دراینارتباط مینویسد: و اگر کسی بهدرستی نظر کند، میبیند که حال هر جمله طبیعی در اجتماع و ترتیب، همانند حال بنیه انسانی و مدینه فاضله است که برای آن رئیسی هست که حالش نسبت به سایر اجزا همین است، بلکه هر اجتماع طبیعی هیئتش سایه و شبهی از هیئت عالم الهی و وحدت اجتماعی عالمی است؛ زیرا سبب اول نسبتش به سایر موجودات، مثل نسبت رئیس مدینه فاضله است به سایر اجزای مدینه، و عقول مبرا از نقایص مادی در اولین مرتبه قرب هستند، و بعد از آنها نفوس سماوی و سماواتاند و بعد از آن، طبایع هیولانی و اجسام طبیعیاند و هریک از اینها به سبب اول اقتدا میکنند(همو، 1387الف، ص616).
در فلسفة سیاسی متعالیه، مسیر میانهای برای مواجهه با آزادی در پیش گرفته شده است که بر اساس آن، نه آزادی بهطورکلی نادیده گرفته میشود و نه هر آزادی به رسمیت شناخته میشود، بلکه تلاش بر این است با برداشتی اعتدالی از آزادی، گامی در جهت تحقق وحدت در عین کثرت برداشته شود."