چکیده:
وجود احتمالات تفسیری متعدد ذیل برخی از آیات، شبهه فقدان تعین معنایی متن قرآن را پدید آورده است؛ بدین بیان که از ابتدا معنایی در نفس صاحب سخن وجود نداشته ، ولی با گذشت زمان، معناهای متفاوتی از آن به دست آمده است. البته قرآن، به لحاظ انشاکننده حکیم آن (خداوند)، تعین معنایی دارد و اختلافات مفسران، به سبب کاستی دانش آنان است، ولی از واقعیت کثرت دیدگاه های تفسیری نمی توان چشم پوشید. در این پژوهش، به علل پیدایش این حجم از دیدگاه ها نمی پردازیم، بلکه با هدف بیان نتایج وجود این دیدگاه های متکثر و به روش توصیفی ـ تحلیلی، در سه محور کلی آثار اعتقادی، تربیتی و تفسیری، به فواید وجود این احتمالات تفسیری در برخی از آیات قرآن پرداخته ایم. بر پایه سه محور یادشده، احتمالات تفسیری، هم در جنبه های اعتقادی مسلمانان اثرگذار است و هم نتایج تربیتی و اخلاقی دارد و نیز از جنبه منطق تفسیری، پیامدهایی قابل طرح در مباحث روش شناسی تفسیر دارد.
The existence of several possibilities of interpreting some of the Quranic verses has raised the doubt about the ability of grasping the meaning of Qur'anic text، i.e. at first، the meaning of the words of the author was missing but over the time، different ideas were presented about their meaning. Of course، thanks to God، the wise author of the Qur'an، the meaning of the Qur'an is fixed، and the disagreement among the interpreters about the meaning is due to their lack of knowledge. However، the fact that there are various views about the meaning of Qur'anic verses cannot be ignored. This paper does not address the reasons why there are differing views، but it seeks to show the results of these diverse viewpoints. Using a descriptive analytical method and focusing on these main issues relating to beliefs، education and interpretation the paper reviews the benefits of the existence of the possibilities of interpreting some verses. On the basis of these three areas، the various possibilities of interpretation have effect on the ideological aspect of Muslims and educational and ethical effects، as well. Moreover، according to interpretive logic، they exert effect on provoking discussions on the methodology of interpretation.
خلاصه ماشینی:
"مثلا در آیة کریمۀ «ألم نجعل الأرض کفاتا» (مرسلات: 25)، با توجه به معنای لغوی کفات که به گرفتن و ضمیمه کردن (قبض و ضم) تفسیر شده (ابن درید، 1988م، ج1، ص540؛ ازهری، 1421ق، ج10، ص85؛ جوهری، 1376ق، ج1، ص263)، بر حسب دیدگاه غالب در میان مفسران، کفات بدین معناست که زمین، انسانها را به سمت خود قبض میکند و آنها را روی خود جمع مینماید (طوسی، بیتا، ج 10، ص228؛ طبرسی، 1372، ج10، ص632؛ زمخشری، 1407ق، ج4، ص679؛ فخر رازی، 1420ق، ج30، ص773)؛ اما برخی مفسران در باره این آیه گفتهاند: «بعید نیست که این اشاره به نیروی جاذبۀ زمین باشد.
نتیجۀ این سخن آن است که برای صدق عنوان تفسیر بر فعالیت مفسر، تلاش فکری وی در مسیر کشف مراد خداوند کفایت میکند و دستیابی یا دست نیافتن وی به مراد خداوند در اطلاق این عنوان، نقشی ندارد؛ زیرا ممکن است پس از تلاش فکری در جهت فهم آیۀ مورد تدبر، آن آیه، بر دو یا چند احتمال باقی بماند و مفسر نتواند مراد قطعی خداوند را از میان آن دو یا چند احتمال تشخیص دهد؛ ولی درعینحال عملیات تفسیری از سوی وی محقق شده است؛ چنانکه در مواردی نیز که مفسر به کمک استظهار، یک احتمال را بر احتمالات دیگر ترجیح میدهد، نمیتواند فهم خود را قطعی بداند؛ هرچند فهم مستند به ظاهر، برای وی حجیت و اعتبار دارد؛ زیرا خداوند سبحان، توان درک بشر را میدانسته و با همین پیشفرض با وی سخن گفته است و بر اساس آیة کریمۀ «لا یکلف الله نفسا إلا وسعها..."