چکیده:
یکی از دیدگاه های رایج در زبان شناسی شناختی، نظریه «استعاره مفهومی» است که می توان از این نظریه در مطالعات دینی استفاده کرد. در پژوهش حاضر، ابتدا مقدماتی درباره استعاره و نظریه استعاره مفهومی بیان می شود؛ سپس با بررسی مفهوم «لسان» در قرآن کریم بر اساس نظریه استعاره مفهومی، تاثیر این دیدگاه بر نحوه فهم گزاره های دینی بررسی می گردد. به همین منظور تمام آیاتی که مشتمل بر واژه «لسان» بودند، استخراج و حوزه های مبدا استعاره مفهومی «لسان» واکاوی می شوند. واژه «لسان» و جمع آن (السنه) 25 بار در کل قرآن به کار رفته است که نتیجه بررسی عبارات استعاری «لسان» نشان می دهد که قرآن برای مفهوم سازی «لسان» از دو شیوه استعاره مفهومی و مجاز مفهومی استفاده کرده است. بر اساس یافته های پژوهش، شش مورد استعاره مفهومی در آیات مورد نظر یافت شد که در آن آیات، از زبان و اعمال منتسب به آن مانند ضربه زدن، دریافت (تلقی)، بستن و باز کردن، شهادت دادن و پیچاندن برای مفهوم سازی مفاهیمی مثل دشمنی کردن، طعنه زدن، تمسخر و شیوایی در سخن و مانند آن (که عمدتا از درجه انتزاع بالایی برخوردارند و از تجارب پایه بشر به شمار نمی آیند) استفاده شده است.
One of the most common perspectives in cognitive linguistics is the theory of "conceptual metaphor" that can be used in religious studies. The present study begins with an introduction to the metaphor and theory of conceptual metaphor. Then، examining the concept of "lisan" in the holy Quran by resting on the theory of conceptual metaphor، this study examines the effect of this view on understanding religious propositions. According to the research findings، six conceptual metaphors have been detected in the given verses، in which language and the actions related to it، such as knocking، receiving (understanding)، closing and opening، testifying، and twisting are used to conceptualize such ideas as showing hostility، sarcasm، ridiculing، fluency in speech and the like (which are of high degree of abstraction and cannot be considered as basic human experiences).
خلاصه ماشینی:
"لذا بررسی معناشناختی مفهوم انتزاعی و دینی «زبان» در بیان قرآن، در چارچوب نظریة شناختی استعاره در دستور کار قرار گرفته است و این پرسش پیش روی بوده که «زبان» در قرآن به کمک چه سازوکارهای شناختیای، مفهومسازی میشود؟ پرسش اصلی مقاله این است که آیا توسیع معنایی درباره مفهوم «لسان» در قرآن کریم در پرتو نظریه استعاره معاصر وجود دارد یا نه؟ به عبارت دیگر آیا مفهومسازی استعاری «لسان» بر پایه نظریه استعاره مفهومی (که درواقع نگاشتهای سازمان یافته از حوزه مبدأ به حوزه مقصد را نشان میدهد) در قرآن صدق میکند یا خیر.
چنانکه اشاره شد علمای لغت برای کلمه «لسان» معانی بسیاری غیر از زبان ذکر کردهاند، اما باید دانست که این کلمه دارای چند معنا نیست، بلکه تنها به معنای زبان است و در معانی دیگر به صورت استعاره به کار میرود؛ زیرا آن معانی از شئون مربوط به زبان هستند؛ مانند تلقی و دریافت کردن که از لحاظ پذیرش سخن دیگران منتسب به لسان است یا باز و بسته کردن که از حیث قدرت بر تکلم یا فصاحت و روان بودن کلام به زبان نسبت داده میشود.
به عبارت دیگر زبان، بنا بر تعریف برخی زبانشناسان، ابزار انتقال پیام است؛ یعنی چیزی را دریافت نمیکند بلکه وظیفه منتقلکنندگی دارد؛ اما زبانی که در این آیه مفهومسازی شده، موجودی است که گویی دست دارد و ابتدا چیزی را (کلام به مثابه موجود قابل گرفتن) میگیرد و سپس بدون دقت در محتوای آن، اقدام به انتقال آن میکند؛ علاوه بر اینکه وقتی انسان میخواهد چیزی را بگیرد، دستانش را به سمت آن میبرد که نوعی مفهوم استقبال و روی آوردن دارد."