چکیده:
نسبت بین عقلانیت سیاسی و پدیدههایی چون خیزشها و مقاومتهای مردمی و انقلابها ازجمله پرسشهای پایدار در اندیشه و فلسفه سیاسی بهویژه در عصرجدید بهشمار میآید. بدون شک عمل سیاسی مبتنی بر عقلانیت همواره بهعنوان یکی از مقومات جامعه، در حیات گذشته و امروز بشر مورد توجه متفکران سیاسی قرار داشته و دارد. اما در قرون اخیر، وقوع انقلابها و خیزشهای مردمی در کشورهای مختلف، معنای جدیدی از انقلاب را که مساوی با نوعی تندروی و رادیکالیسم و نیز مغایر با عقلانیت، در ذهنها متبادر ساخته است، بهگونهای که امروزه اینطور تصور میشود که عقلانیت سیاسی با مقوله انقلاب و عمل انقلابی قابلجمع نیست.
حالآنکه بهنظر میرسد انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن خود فینفسه میتواند کاملا توضیح عقلانی داشته باشد. مقاله حاضر سعی دارد کارکرد نظریه عقلانیت سیاسی را در اندیشه و عمل حکومتی امام خمینی(ره)، در سه دوره استقرار، تثبیت و تعمیق جمهوری اسلامی نشان دهد. ازاینرو پژوهش حاضر ضمن تمرکز بر این پرسش که مولفههای اساسی عقلانیت سیاسی اندیشه و عمل امام خمینی(ره) چیست؟ میکوشد دادههای لازم را از طریق مطالعه کتابخانهای و اسنادی استخراج و به روش توصیفی- تحلیلی آنها را مورد واکاوی و تجزیهوتحلیل قرار خواهد.
The relation between political rationality and such phenomena as uprisings, public resistance, and revolutions is among the lasting questions in political thought and philosophy, particularly during the current period. Undoubtedly the political act based on rationality – as one of the necessities of the society – has been and still is a focus of attention by the political thinkers in the past and at present. However, during the recent centuries, the outbreak of revolutions and public uprisings in various countries have created a new meaning of revolution that associates a sort of extremism and radicalism, things that go counter to rationality. Today, it is supposed that political rationality cannot be juxtaposed with revolution and revolutionary act.
However, it seems that being and acting as revolutionary can per se have a completely rational explanation. This paper is an attempt to study the applicability of the theory of political rationality to Imam Khomeini’s governmental thought and practice during the three stages of establishment, stabilization and deep consolidation of the Islamic Revolution. To that end, the paper is an attempt to find an appropriate response to this question: What are the essential components of political rationality in Imam Khomeini’s thoughts and act? The paper tries to gather data from library sources and documents and analyze them based on a descriptive-analytical method.
خلاصه ماشینی:
واژگان «کليدي : انديشه سياسي اسلام ، عقلانيت سياسي ، انقلاب اسلامي ، جمهوري اسلامي ، امام خميني (ره ) مقدمه سخن از عقل و عقلانيت و رفتار مبتني بر منطق در تاريخ انديشه سياسي قدمتي طولاني دارد و انديشمندان مختلفي در اين حوزه ، به بيان ديدگاه هاي خويش پرداخته اند و تا عصر حاضر، حکومت عقل و سخن از عقلانيت ، يکي از دغدغه هاي بشر کنوني بوده که با موضوع سياست گره خورده است ؛ به گونه اي که در دنياي سياست امروزي ، حکومت عقلاني در ميان جوامع مختلف به عنوان نوع برتر حکومت داري و حکمراني محسوب مي شود.
به عقيده آيت الله خامنه اي نيز مي توان اين عنصر عقلانيت و منطق سياسي را در بعد از گذشت حدود چهار دهه از تشکيل اين نظام ، به وضوح ديد: «جمهوري اسلامي از آغاز و در مسائل گوناگون ، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحميلي ، منطق را مبناي کار خودمان قرارداديم ؛ در قبول قطعنامه ، منطقي عمل کرديم ؛ در قضاياي گوناگوني که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است ، همه جا براساس منطق و استدلال عمل کرديم ؛ هيچ کجا جمهوري اسلامي بي منطقي نشان نداده است ؛ در اين قضيه [هسته اي ] هم با منطق دارد حرکت مي کند» (بيانات در ديدار جمعي از فرماندهان و کارکنان نيروي هوايي در تاريخ ١٣٩٣/١١/١٩).
آيت الله خامنه اي سعي دارد مفهوم انقلابي گري را به فرد، گروه ، سازمان و حتي به دولت ها تسري دهد، (بيانات در مراسم بيست و هفتمين سالگرد رحلت امام خميني (ره ) در تاريخ ١٣٩٥/٣/١٤) و حفظ روحيه انقلابي گري را يکي از واجبات انقلاب اسلامي بداند که لازم است در نهادهاي مختلف ، به خصوص در حوزه هاي علميه به آن توجه گردد.