چکیده:
خیزشهای مردمی و بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا از ژانویه ٢٠١١ شروع شد و
کمتر محقق، تحلیلگر و ناظر مسائل منطقه ای تصور میکرد این حرکتهای مردمی بدین سرعت و به طور
غیر منتظرهای به سقوط رژیمهای خودکامه عربی منتهی شود. در جریان خیزش ها و تحولات اخیر منطقه
خاورمیانه و شمال آفریقا، اخوان المسلمین مشارکت فعالانهای در تحولات داشته و در کشورهایی مانند
مصر، توانسته است موقعیت برتر خود را در میان سایر جریانات سیاسی تثبیت کند، ورود اخوانالمسلمین به
خیابانها، قدرت و شدت تظاهرات مردمی را دو چندان ساخت و در واقع، توافق اخوان با سایر احزاب و
نیروها مبنی بر لزوم کنارهگیری مبارک، به تداوم تظاهرات ١١ فوریه انجامید. و پس از آن در رقابت های
انتخاباتی، پیروزی های مهمی را به دست آورده است و برای تقویت جایگاه خود در ساختار سیاسی آینده
مصر، در کنار سیاست اسلامگرایی، رویکرد عملگرایانه را در پیش گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در جريان خيزش ها و تحولات اخير منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، اخوان المسلمين مشارکت فعالانه اي در تحولات داشته و در کشورهايي مانند مصر، توانسته است موقعيت برتر خود را در ميان ساير جريانات سياسي تثبيت کند، ورود اخوان المسلمين به خيابان ها، قدرت و شدت تظاهرات مردمي را دو چندان ساخت و در واقع ، توافق اخوان با ساير احزاب و نيروها مبني بر لزوم کناره گيري مبارک، به تداوم تظاهرات ١١ فوريه انجاميد.
با شروع موج تحولات در کشورهاي شمال آفريقا و تسري آن به تعدادي ديگر از کشورهاي عربي، در غرب از اين تحولات به عنوان ادامه موج سوم دموکراتيزاسيون و يا موج چهارم دموکراتيزاسيون ياد شد، اما با توجه به بعد اسلامي قضايا ميتوان چنين اظهارنظر کرد که در اين کشورها، به صورت همزمان تقاضا براي دموکراسي بيشتر از يک سو و توجه بيشتر به دين در اداره امور کشور وجود دارد که در قالب گفتمان اسلام گرايي ميانه رو تجلي يافته است .
3 (حبيب ، ١٣٨٦) انديشه هاي اخوان المسلمين حسن البناء منابع اساسي تعاليم اسلامي را قرآن و سيره رسول اکرم (ص ) ميدانست و تأکيد داشت مردم با تکيه به اين دو به کامروايي دست مييابند و خواهان بازگشت به اسلام اصيل بود، نه اسلامي که به مرور زمان در جوامع مختلف براثر نفوذ صاحبان قدرت ابزاري براي دستيابي به منافع آنان عليه مردم عامي شده بود؛ در حاليکه اسلام اصيل تمامي عرصه هاي زندگي انسان را در هر دو جهان مورد توجه قرار ميدهد که در اين صورت آن را ميتوان «مکتب عبادت ، وطن دوستي، تمدن ، دين ، حکومت ، اخلاق و شمشير» (الحسيني، ١٣٧٥، ١١٤) ناميد.