چکیده:
یکی از پیش نیازهای تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تعیین دقیق مفهوم «پیشرفت» در رویکرد اسلامی است. در این زمینه، تعریف های متفاوتی ارائه شده است. این مقاله با استفاده از روش «تحلیلی و استنباطی» و استمداد از آیات قرآن کریم، به تبیین ماهیت «پیشرفت»، ارکان و مقومات آن می پردازد. سوال اصلی این است که در نگاه قرآنی، چه تحولی را می توان «پیشرفت» نامید؟ یافته های تحقیق بیانگر آن است که در نگاه قرآنی، پیشرفت یک شیء یا جنبه ای از آن بدین معناست که آن شیء به گونه ای متحول گردد که آثار متوقع از طبیعت آن نمایان شده و با سایر اجزا و بخش های مرتبط با او سازگار باشد. این مفهوم از «پیشرفت» دارای سه رکن «عقلانیت»، «معنویت» و «عدالت» است. در رویکرد قرآنی، تحقق پیشرفت در هر مرحله یا عرصه ای متوقف بر تحقق این سه رکن است؛ ارکانی که خود نیز با یکدیگر ملازمه دارند. از این رو، سیر تحولی را که در آن تمام ارکان سه گانه مزبور تحقق نیابد نمی توان پیشرفت دانست.
إحدی المسائل الضروریة فی تدوین الأنموذج الإسلامی الإیرانی للتطور، تتمثل فی تعیین مفهوم التطور بشکل دقیق وفق رؤیة إسلامیة؛ وقد طرحت العدید من التعاریف فی هذا المضمار. اعتمد الباحث فی هذه المقالة علی أسلوب بحث تحلیلی استدلالی علی ضوء دلالة الآیات القرآنیة، وذلک بهدف بیان طبیعة التطور وأرکانه ومقوماته؛ والسؤال الأساسی المطروح فیها، هو کالتالی: ما هو التحول الذی یمکن اعتباره تطورا حسب الرؤیة القرآنیة؟ نتائج البحث دلت علی أن التطور حسب الرؤیة القرآنیة یعنی أن شیئا ما أو أحد جوانبه یتغیر بشکل تظهر معه الآثار المتوقعة من طبیعته بحیث تکون منسجمة ومرتبطة مع سائر أجزائه ومکوناته؛ وهذه الدلالة للتطور له ثلاثة أرکان، هی العقلانیة والمعنویة والعدالة. إضافة إلی ما ذکر، فإن تحققه وفق الرؤیة القرآنیة فی کل مرحلة أو نطاق، یتوقف علی تحقق الأرکان الثلاثة المشار إلیها والتی هی بذاتها متلازمة مع بعضها، وعلی هذا الأساس فإن مسیرته التحولیة ما لم تتحقق فی جمیع هذه الأرکان، لا یمکن اعتبارها حینئذ تطورا.
One of the prerequisites for developing an Islamic Iranian model of progress is providing a precise definition of the concept of progress according to Islam. Different definitions are given in this regard. Using an analytical and deductive method and referring to the verses of the Holy Quran، this paper explains the nature of progress and its main components. The question asked by this essay is: what sort of change can، according to the Qur'an be referred to as progress? The research findings indicate that in the view of the Qur'an، the progress of something or an aspect of it means that the thing is changed in such a way that the effects which we expect from its nature will be manifest itself and be compatible with the other components and parts which are related to it. This perception of progress has three pillars: rationality، spirituality، and justice. According to the Qur'anic view point، the realization of progress in each stage or area depends on the realization of these three concomitant pillars; thus، if development does not occur in all the three aforementioned pillars it will not be considered progress.
خلاصه ماشینی:
"ارکان پیشرفت تحلیلی که از «پیشرفت» ارائه شد، ذهن را به سوی سه مفهوم کلیدی «عقلانیت»، «معنویت» و «عدالت» سوق میدهد؛ مفاهیمی که هریک از آنها در معنای قرآنی خود، ملازم با دیگری است؛ لازمة عقلانیت حرکت به سوی معنویت و عدالت بوده، و معنویت مطلوب قرآن در گرو عقلانیت و عدالت است، و هر دوی اینها زمانی بهمعنای واقعی خود محقق میشود که عدالت محقق شده باشد.
هر دوی این ادعاها باطل است؛ نه پیشرفت بدون توجه به غایت آفرینش و حیات انسان پیشرفت است و نه دین فاقد مهندسی و طراحی برای زندگی است، و اصولا اگر تمدن و پیشرفت بهمعنای مترقی و کاملی که از قرآن برداشت میشود قابل وصول باشد تنها در سایة تربیت دینی عقل و اندیشة بشری به دست فرستادگان آسمانی خواهد بود.
اکنون میگوییم: رابطة مفهومی این دو تعریف به گونهای است که نمیتوان برای یک شیء پیشرفت را فرض کرد و استعدادی از آن را در نظر گرفت که به نحوی سازگار با دیگر موجودات مرتبط با آن، بالفعل میشود، اما تحقق عدالت را در آن از جهتی که پیشرفت نموده است، فرض نکرد؛ زیرا: از یک سو، پیشرفتی که مستلزم بیعدالتی باشد، نمیتواند پیشرفت باشد؛ چه اینکه پیشرفت طبق تعریفی که از آن ارائه شد، بهمعنای حرکت و تحول شیء در جهت بالفعل ساختن استعدادهای طبیعی خود، به نحو سازگار با اشیای پیرامون و مرتبط با اوست، و اگر فرض شود که بالفعل شدن استعدادهای طبیعی شیئی مستلزم این باشد که آنچه باید به چیزی داده شود، اعطا نشود، برابر با این خواهد بود که آنچه به لحاظ طبیعی تحقق آن مطلوب است، به لحاظ طبیعی، تحقق آن مطلوب نیست، و این ممکن نیست."