چکیده:
از میان انسانها آنان که به مقصود حیات و آفرینش خویش با تامل اندیشیده و بدان پی بردهاند، اندکاند و از آن اندکتر، آنانی هستند که پس از درک مقصود هستی، عزم خود را برای تحقق آن جزم کرده و راه را تا نهایت پیمودهاند. اما هر آن کس که پای در مسیر مقصود و تعالی خویش مینهد، باید بداند که راهی هموار و مقصدی زودیاب پیش روی وی نیست؛ گذشته از فراز و نشیبهای فراوان این مسیر، جوانب و عوامل متعددی در این راه دخیلاند که آشنایی و رعایت آنها بر وی لازم است. ازآنجاکه حصول غایت عرفان برای سالک، منوط به رعایت تمامی این جوانب است، مقالهی حاضر سعی دارد تا وجوه مختلفی را برشمارد که در جریان سلوک موثرند و سالک برای وصول به غایتش، بدانها نیازمند است. این عوامل را تحت عنوان چند مولفهی کلی میتوان جمعبندی کرد: 1. وظایف علمی و معرفتی سالک؛ 2. وظایف عملی سالک؛ 3. استاد و راهنمای طریقت. علاوهبر این، چون مولفهی وظایف عملی، خود گسترهی وسیعی از اعمال را دربرمیگیرد، میتوان آن را ذیل سه عنوان معرفی نمود: اول اعمال عبادی و آداب شرعی، دوم کارهای مربوط به تربیت اخلاقی نفس، سوم اعمالی که به منظور ریاضت نفس لازم است. این مقاله به تبیین این عوامل و مولفهها پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
ایشان باتوجهبه دیدگاه جامعی که نسبت به جایگاه علم و تعلم و نیز به لایههای چندگانهی وجود انسان دارند، علاوهبر آنکه سلوک علمی برای سالک را امری ضروری میدانند، برآناند که هر نشئه از نشآت وجودی نفس انسان، علومی متناسب و خاص خود را میطلبد و غفلت و فروگذاشتن علوم هریک از آن نشآت موجب نقصان در مسیر کمال خواهد شد.
نکتهی نهایی آنکه باوجودیکه هریک از نشآت وجود آدمی علوم خاص و مستقلی را میطلبد، لکن چون در اندیشهی عرفانی، حقیقت نفس یک حقیقت واحد بوده و مراتب نفس، مظاهر و مجالی چندگانهی یک حقیقت بهحساب میآیند، یک سالک در سلوک علمیاش نمیتواند هیچ مرتبهای را مغفول گذارد و باید به علوم لازم هر سه نشئه توجه داشته و در فراگیری آنها اقدام نماید؛ زیرا این مراتب نفس چنان با هم ارتباط و پیوستگی دارند که آثار هریک، چه در جانب کمال و چه در جانب نقص، به مراتب دیگر نیز سرایت میکند(۱5، ص: 387).
از آغاز سلوک، التزام به فرامین شرع و تأدب به آداب دینی ضروری است؛ کما اینکه امام خمینی(ره) نیز اذعان دارد که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمیشود مگر آنکه انسان ابتدا از ظاهر شریعت آغاز کند و تا انسان متأدب به آداب شریعت حق نگشته، هیچیک از اخلاق حسنه بهحقیقت برایش محقق نخواهد شد و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلبش جلوه کرده و علم باطن و اسرار شریعت برایش منکشف گردد(15، ص: 8).