چکیده:
هدف: پژوهش حاضر در صدد ارائه چشم اندازی از روش مقایسه ای و شیوه کاربرد آن را در شاخه های علوم سیاسی با تمرکز بر فلسفه سیاسی بوده است.
روش: مقاله حاضر به روش کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعه کتابخانه ای و اسنادی شامل کتابها و مقالات تخصصی بوده است.
یافته ها: با توجه به اینکه روش مقایسه ای، به مثابه یکی از نخستین روشهای شناخت بشری با سیر دانش سیاسی همراه شده و با گذراندن تحولات مفهومی، تنوعات کاربردی و موضوعی را در شاخه های گوناگون این دانش تجربه کرده، اکنون در مطالعات فلسفی- سیاسی، به ویژه در محافل دانشگاهی، اهمیت مضاعف و روزافزونی یافته است. با این وجود، ابهاماتی به ویژه در مورد کاربرد لفظ تطبیق یا مقایسه وجود دارد.
نتیجه گیری: مطالعات فلسفه سیاسی با بهره گیری از روش مقایسه ای به مثابه شمشیری دو لبه عمل می کند؛ از یک سو، می تواند ابزاری باشد در مقابل تفاوت سازی و طرد و ستیزه ورزی با توجیه گوناگونی فرهنگی و از سوی دیگر، راه برون رفت از نابسامانی ها و تنشهای حیات سیاسی تلقی می شود و زمینه را برای بهبود تصویر دیگری، درک متقابل و تساهل فراهم می کند که مورد اخیر، به گواه غربی ها، توسط متفکران مسلمان بنیان نهاده شده است.
Objectives: This study seeks to demonstrate the comparative method and the method of its application prospect in the fields of political sciences، with a particular focus on political philosophy.
Method: The present study and investigations in this paper have been performed in descriptive and analytical method. Tools for collecting and gathering as well as compling in for mation has been performed Via studying library books، documents consisted of books،texts and essays along with internet utility.
Results: This method is the first approach to human cognition and has been associated with political knowledge. Moreover conceptual developments and thematic range of applications in various branches of knowledge، the experiences in the study of political philosophy has become increasingly important and quickly finds a place in the academic teachings. Meanwhile there are still uncertainties about it، even the use of matching or comparable terminology.
Conclusion: Political philosophical studies with a comparative methodare like a two-headed coin with the changing and sulotion on one side and the way out of the chaos and toward reduction the political tensions on the other side.
خلاصه ماشینی:
یافتهها: با توجه به اینکه روش مقایسهای، به مثابۀ یکی از نخستین روشهای شناخت بشری با سیر دانش سیاسی همراه شده و با گذراندن تحولات مفهومی، تنوعات کاربردی و موضوعی را در شاخههای گوناگون این دانش تجربه کرده، اکنون در مطالعات فلسفی- سیاسی، به ویژه در محافل دانشگاهی، اهمیت مضاعف و روزافزونی یافته است.
نتیجهگیری: مطالعات فلسفه سیاسی با بهرهگیری از روش مقایسهای به مثابۀ شمشیری دو لبه عمل میکند؛ از یک سو، میتواند ابزاری باشد در مقابل تفاوتسازی و طرد و ستیزهورزی با توجیه گوناگونی فرهنگی و از سوی دیگر، راه برونرفت از نابسامانیها و تنش های حیات سیاسی تلقی میشود و زمینه را برای بهبود تصویر دیگری، درک متقابل و تساهل فراهم میکند که مورد اخیر، به گواه غربیها، توسط متفکران مسلمان بنیان نهاده شده است.
یکی از این شاخهها، مطالعات فلسفی- سیاسی است که روش مقایسهای میتواند جنبهها، مسائل و مفاهیم مختلفی را در آن، در بر گیرد و موجب افزایش شناخت از اندیشهها و قانونمندی حاکم، از طریق بررسی مبانی آنها شود.
در شرایطی که بر خلاف دیگر شاخههای مطالعات سیاسی، «نظریههای فلسفه سیاسی به صورت نامناسب در جهت تلاش برای قاعدهمند شدن، حرکت میکند»(فریدن و وینسنت،<FootNote No="59" Text=" Freeden &amp;amp; Vincent"/> 2013: 12)، این روش میتواند راهکار خوبی را برای آن به دست دهد.
ب) اهمیت و تاریخچۀ روش مقایسهای در علوم انسانی روش مقایسه یکی از قدیمیترین و پرکاربردترین روشها در حوزههای مختلف دانش است که با جریان تحول دانش همراه شده، با رشدی مداوم به نقد و بازخوانی موارد قابل توجهی از حوزۀ علم و اندیشه پرداخته و در دنیای جهانیشده، اهمیت بسزایی یافته است؛ زیرا موجب «بارورکردن اندیشهها»(مارش و استوکر، 1378: 302)، «ارتقای معرفت، استفاده از تجارب دیگران، جلوگیری از تعمیمات بیجا»(هرسیج، 1380: 9-8) و ایجاد سؤالات جدید میشود.