چکیده:
در عصر تیموری فرقه¬ی صوفیانه¬ی شکل گرفت؛ که در ظاهر دنباله¬ی جریانهای صوفیه¬ی قبلی، اما در واقع به دلیل عملکرد و میزان نفوذ و اقتدارش به صورت یک قطب درآمد و به تصوف نعمت¬اللهی معروف شد. رهبر این جریان نورالدین نعمت¬الله بن عبدالله به دلیل همین نفوذ، ادعاها و القابی که خود مطرح و یا توسط مریدانش به او نسبت داده می¬شد به حضرت شاه نعمت-الله ¬ولی معروف شد. در مورد شاه ¬ولی پژوهشهای زیادی صورت گرفته است. اما مسئله¬ی که همچنان پیرامون آن علامت سوال و اختلاف وجود دارد مذهب و اعتقادات وی است. پژوهش¬گر در این پژوهش درصدد است تا با بررسی جامعه¬ی که شاه ولی در آن رشد یافت و به سفر و کسب علم پرداخت، ارتباطش با حکام شیعه و سنی عصر و القاب و عناوینی که به وی نسبت داده¬اند به این سوال پاسخ گوید که: شاه ولی با توجه به موقعیت زمانی، سیاسی و اجتماعی عصر بیشتر به کدام شاخه مذهبی از شیعه یا سنی گرایش داشته است؟.
خلاصه ماشینی:
"ق در ماهان کرمان وفات یافت و در خانقاهی که خود ساخته بود به خاک سپرده شد(مستوفی بافقی، 39- 40 ؛ نک: فرزام، 1377: 174-182) که به دستور سلطان احمد شاه بهمنی اول پادشاه دکن که از مریدان و هواخاهان خاص او بود گنبد و بارگاهی بر مرقد شاه ولی بنا شد(وزیری، 1364: ج2/ 580 ؛ نک: فرزام، 1377: 182-196) که بعدها توسط شاهان صفوی و قاجاری وسعت پیدا کرد(حماصیان، 1376: 10مقدمه) و در سال 1329 ه.
در واقع ما میتوانیم سخن برخی از محققان را قبول داشته باشیم که شاه ولی با توجه به جو حاکم زمانه و به خصوص زمانی که در مکه که اکثرا سنی هستند و شیعیان جایگاهی برای ابراز وجود نداشتهاند، به تبعیت از آنها از رافضیان تبری میجسته است و فقط به خلفای راشدین ابراز تمایل میکرده است که منظور از خلفای راشدین، چهار یار یعنی (ابوبکر و عمر و عثمان و علی(ع) هستند) و مشخص میشود که علی (ع) از این قشر جدا نیست.
به طوری که خاندان شاه ولی به خصوص در عصر شاه تهماسب از جو حاکم استفاده کرده و سرسپردگی خاندان صفوی را پذیرفتن و برای حفظ موقعیت معنوی و اقتدار خود با صفویان وصلتهای خویشاوندی ایجاد میکنند و زمانی که بخشی از قطبیت نعمت اللهی از ایران رخت بر میبندد و به سرزمین دیگری چون هند و دربار بهمنی منتقل میشود و در آنجا نیز با حکام منطقه وصلتهای خویشاوندی صورت میگیرد."