چکیده:
روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)، از مهمترین منابع برای تفسیر قرآن مجید است، که با توجه به سابقه و کاربردش در عصر نبوی(ص) و نزول وحی، می توان آن را قدیمی ترین روش تفسیر آیات کریمه قرآن نامید. نقش و کارکرد تبیینی روایات نسبت به آیات می تواند اشکال گوناگونی داشته باشد:« تفسیر عمومی آیه، روشن نمودن جزئیات آیات الاحکام، شرح و تفصیل آیات قصص، تبیین اسباب نزول آیات، تعیین مصادیق الفاظ مبهم، تبیین مکی و مدنی آیات و سور، بیان معانی تاویلی و باطنی آیات، و...» بخشی از کاربرد روایات در تفسیر مفاهیم وحیانی کتاب الهی به شمار می رود. آیه الله سید عبدالحسین طیب از مفسران معاصر در تفسیر گرانسنگ خود« اطیب البیان» ضمن بهره گیری فراوان از روش اجتهادی وعقلی و روش تفسیر قرآن به قرآن، از نقش بی بدیل روایات برای فهم آیات کریمه قرآن غافل نبوده و در جای جای تفسیر اطیب البیان به مناسبت های گوناگون از همه انواع روایات تفسیری بهره فراوان برده است. این پژوهش در حد بضاعت خود به بیان جایگاه روایت و کارکردهای آن در تفسیر شریف اطیب البیان خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"وی در مقدمۀ تفسیر خود در این باره میگوید: «مقصود از جنبۀ تاریخی قرآن، تنها ذکر قصههای انبیاء گذشته( و امتهای سابقه نیست، بلکه از این جهت است که داستانها و قصههایی که قرآن کریم به آنها اشاره کرده، اغلب آنها در تورات و کتب عهد قدیم بوده، این در حالی است که همین داستانها در تورات و کتب عهد قدیم، مشتمل بر کفریات و افترائات به ساحت مقدس انبیاء( و امور خلاف عقل نسبت به ذات پاک پروردگار است، ولی قرآن مجید قصص مذکور را به بهترین وجه و مصون از اینگونه افترائات و مطالب ناروا ذکر فرموده و با توجه به اینکه قبل از نزول قرآن، خبری از قصههای انبیاء سلف( و امتهای گذشته جز در کتب و افواه یهود و نصاری نبوده و اگر رسول اکرم( از آنها اخذ فرموده بود، باید مشتمل بر همان خرافات و افترائات، بلکه بدتر از آنها باشد، هر صاحب خردی حکم میکند که منبع اخذ قرآن، جز از ناحیۀ وحی پروردگار نبوده و ساخته و پرداختۀ بشر نیست» (طیب، 1378، 1/ 52).
اکثر قریب به اتفاق روایاتی که در تفسیر اطیب البیان آورده شده، در ذیل همین شش مورد کارکرد جای میگیرد و البته کارکردهای دیگری نیز میتوان نام برد؛ مانند روایات مربوط به مکی و مدنی بودن آیات و سور، اما چون اولا آن روایات چندان نیستند و ثانیا، مفسر در ابتدای هر سوره فقط به مکی و مدنی بودن آن اشاره مینماید و روایت را نقل و تحلیل نمیکند، در این مقاله از بررسی تفصیلی آن صرفنظر گردید."