چکیده:
هدف: هدف نوشتار حاضر، شناسایی نوع نگرش و میزان گرایش دانشجویان دانشگاه پیام نور گرگان به عرفانهای نوظهور بوده است.
روش: این تحقیق از نوع توصیفی بوده که به روش پیمایشی اجرا شده است.
یافته ها: تحلیل آماری داده های استخراج شده نشان داد 1/ 44 درصد دانشجویان احساس خود را نسبت به عرفانهای نوظهور ناخوشایند و تنفرآمیز بیان کرده اند. 5/48 درصد دانشجویان از وجود عرفانهای نوظهور آگاهی داشته، که از این میزان 3/ 33 درصد آگاهی خود را از وجود عرفانهای نوظهور از طریق برنامه های تلویزیون داخلی کسب کرده اند. همچنین 3/ 3 درصد دانشجویان در عرفانهای نوظهور سابقه عضویت داشته اند و 7 /96 درصد تا به حال هیچ عضویتی در این گروهها نداشته اند.
نتیجه گیری: دیدگاههای نظری و تجربی ارائه شده، قادر به تبیین مولفه مورد سنجش در بین جامعه آماری نمی باشد؛ زیرا غلبه رویکرد خاص گرایی در فضای ساختار فرهنگی و اجتماعی منتج از شیوه های اجتماعی کردن، نشانگر امعان نظر و عمل دانشجویان دانشگاه پیام نور در سطح هنجاری به لایه های بنیادین فرهنگی است؛ اگر چه نباید به این میزان خوشبین بود و اکتفا کرد. بر همین اساس، انتظار است دانشگاه و مدیران فرهنگی جامعه با آینده پژوهی نسبت به تحولات و تغییرات فرهنگی و اجتماعی، در راستای مصون سازی سرمایه های انسانی در مواجهه با هجمه فرهنگی، برنامه جامع تمهید و بستر اقدام عملی را محقق سازند.
Objectives: The main goal of the present research is to analyze the type of view point and the attitude of gorgan payame noor university students toward new established Gnosticisms.
Method: The method of the present study is descriptive and survey method. Statistical community of the research included 6117 university students in 91-92 academic years. Classified random sampling is used and the reliability of the research is through crunbach Alfa test and SPSS 16.
Results: The results of the survey indicate that 44/1% students express hatred and negative feeling against new Gnosticisms.48/5% students are aware of new established Gnosticisms which 33/3% of them receive the news and information about new established Gnosticisms by domestic television programs. 3/3% students have experiences the membership of such Gnosticism groups. 96/7% of students have not participated in any kind of such groups.
Conclusion: The author of the research concludes the mentioned theories fail to clarify the components among statistical community. The article then suggests a comprehensive plan for university professors and cultural managers to find a way in protecting human capitals against cultural attacks.
خلاصه ماشینی:
(جلایی مقدم، 1379: 10) با توجه به اینکه تا به حال هیچ مطالعۀ تجربی در ارتباط با نوع نگرش و گرایش دانشجویان نسبت به عرفانهای نوظهور در داخل کشور انجام نشده و قضاوتهای مطرح شده منتج از یافتههای تحقیقات خارج و داخل کشور بوده که ناظر بر باورهای دینی و ابعاد دینداری(عاطفی، تجربی، مناسکی و پیامدی) است و نوع نگرش و گرایش گروههای هدف را در ابعاد سهگانۀ احساسی، شناختی و رفتاری، در خصوص عرفانهای نوظهور و غیر حقیقی امعان نظر قرار ندادهاند؛ لذا فقدان پیشینۀ تجربی مشابه از یک سو و تأمل بر فرایندها و رویههای فرهنگی و اجتماعی جهانی شدن متأثر از امواج سیطرۀ فرهنگ سکولار و لیبرالیسم، فضای مفهومی دین و هویتجویی دینی، به ویژه در حرکت به سوی مدرنیته در تضادی آشکار با نظام ارزشی سنتی قرار گرفته است.
جدول 1: توزیع فراوانی دانشجویان بر حسب آگاهی از وجود عرفانهای نوظهور )به تصویر صفحه مراجعه شود) دو) شیوۀ کسب آگاهی دانشجویان از عرفانهای نوظهور برای آگاهی از شیوۀ کسب آگاهی دانشجویان از عرفانهای نوظهور، سؤالی در پرسشنامه در نظر گرفته شد که نتایج آماری مطابق با دادههای جدول 2 نشان میدهد: 3/33 درصد دانشجویان دانشگاه پیام نور گرگان آگاهی خود را از عرفانهای نوظهور از طریق برنامههای تلویزیون داخلی کسب کردهاند.
جدول 5: رابطۀ تقابلی جنسیت با میزان گرایش دانشجویان به عرفانهای نوظهور )به تصویر صفحه مراجعه شود) دو) ارتباط بین مذهب دانشجویان و عرفانهای نوظهور ارزیابی نتایج حاصل مطابق با دادههای موجود در جدول 6 نشان میدهد: بیشترین و کمترین درصدهای اختصاص یافته به میزان گرایش دانشجویان به عرفانهای نوظهور با 8/38 درصد به پاسخگویان شیعه در سطح تا حدودی و 0/8 درصد پاسخگویان اهل تسنن به میزان کم مربوط بوده است.