چکیده:
هدف: هدف از این مقاله، بررسی نسبت آموزة قیاس ناپذیری کوهن با دیدگاه واقع گرایی در علم بود. روش: روش نیل به هدف ترسیم شده در این مقاله، عبارت از بررسی روایت های فرگه و کریپکی- پاتنم از نظریه ارجاع گرایی و نیز تبیین تعبیرهای آموزة قیاس ناپذیری کوهن است. همچنین مناقشه کوهن و ذات گرایان مطرح و تحلیل می شود. یافته ها: مطابق بررسی ها و استدلال های ارائه شده در این مقاله، آموزه قیاس ناپذیری کوهن در خصوص مفاهیم نظریه های علمی، اصولا دربارة چیزی است که به «معنای» ی فرگه ای نزدیک تر است تا «مدلول». نتیجه گیری: نتیجه این مقاله با استفاده از نظریه علّی ارجاع، دفاع از این تعبیر است که مفاد ادعای کوهن در آموزة قیاس ناپذیری، نمی تواند تهدید کننده دیدگاه واقع گرایی در علم باشد.
Objectives: The present research aims at investigating the relation
between Kuhn incommensurability doctrine and realistic approach
to science. Method: The present article used frege and kripkeputnam
narrations about referentialism and defining Kuhn
incommensurability doctrine. The conflict between Kuhn and
noumentalists is also analyzed. Results: The results of the survey
indicate that Kuhn incommensurability doctrine in scientific
theories and concepts is more related to the "meaning" in frege
doctrine rather than to "signification" (denotation).Conclusion: The
author of the research concludes Kuhn incommensurability doctrine
is not against the realistic view of science based on theory of
causation.
خلاصه ماشینی:
اما وضعیت معنا و مرجع واژههای علمی در جملات دانشمندان چگونه است؟ آیا معنا و مرجع عبارات علمی وابسته به گوینده و زمان است یا اینکه همواره ثابت است؟ مثلا آیا معنای کلمۀ «آب» در علم شیمی، طی زمانهای مختلف یکسان بوده است؟ آیا جملۀ سادۀ «آب H2O است» حاکی از این است که مرجع واژۀ «آب» همواره H2O است؟ قبل از اینکه در سال 1805 میلادی ترکیب آب از طریق الکترولیز معلوم شود، مرجع «آب» چه بود؟ آیا از سال ۱۹۳۳ میلادی، که اولین نمونۀ آب سنگین خالص (D2O) تولید شد، مرجع واژۀ «آب» همچنان H2O بوده است؟ بر اساس یک برداشت متداول از آموزۀ قیاسناپذیری توماس کوهن، مرجع واژهای مثل «آب» طی یک انقلاب علمی، پیوستگی ندارد.
در واقع؛ ارجاعگرایی فرگهای به خودی خود نشان نمیدهد که واقعگرایی باید درست باشد، ولی به عنوان دفاعی از واقعگرایی در برابر نقادیهای مبتنی بر قیاسناپذیری کوهن، مطرح میشود؛ زیرا بر اساس رویکرد فرگهای، از آنجا که واژههای مختلف ممکن است معناهای متفاوت ولی مدلول مشترک داشته باشند، واقعگرایان میتوانند ضمن پذیرش تغییر معنای واژگان طی انقلابهای علمی، معتقد به ثابت ماندن مدلول آنها باشند.
(همان: 74-73) از آنجا که در نظریۀ علی ارجاع، ایدۀ «معنا» و باورهای نظری بیاهمیت میشوند و مرجع، مستقل از باورهای ماست- و اصولا به همین دلیل رویکرد فرگهای را رد میکند- بنابر این، مطابق این نظریه، آموزۀ قیاسناپذیری در باب معنا، تهدیدی علیه ثابت ماندن مرجع و واقعگرایی علمی نخواهد بود(همان: 71)؛ زیرا قیاسناپذیری کوهن به این دلیل حائز اهمیت است که معنا و باور را به هم مرتبط میداند.