چکیده:
هدف: هدف این مقاله، تحلیل فرهنگی- انتقادی گفتمانهای چهارگانه سکولاریستی در جنبش دانشجویی متاخر ایران است. در چارچوب این مطالعه، به زمینه ها و علل شکل گیری این گفتمانها، دالها ، وزن و عقبه بدنه دانشجویی، غایات و برنامه های عمده و در نهایت، نقد رویکرد راهبردی و ایدئولوژیک آنها پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش به طور عمده مبتنی بر «مشاهده مستقیم» بوده که با رجوع به برخی منابع مکتوب، تکمیل شده است. سپس، این داده ها در درون برخی از مفاد و مضامین روش «تحلیل گفتمان» گنجانده و تحلیل شده اند.
یافته ها: یافته اصلی مقاله این است که بخشی از جنبش دانشجویی (از جمله دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی دانشجویان)، از اواخر دهه 60 دچار دگردیسی معرفتی و ایدئولوژیک شده، گفتمانهای سکولاریستی را در جنبش دانشجویی شکل دادند. این گفتمانها خواهان تفوق سیاسی و فرهنگی در دانشگاه و سپس مبارزه چند لایه با انقلاب اسلامی هستند.
نتیجه گیری: پژوهش حاضر ما را به این نتیجه سوق می دهد که به دلیل برخورداری «ایدئولوژی اسلامی» از توان و ظرفیت کافی برای مواجهه فعال نظری و انتقادی با گفتمانهای سکولاریستی و همچنین تولید «علوم انسانی اسلامی»، حاملان و فاعلان «گفتمان اسلامی ـ انقلابی» باید با مجهز ساختن خود به این ایدئولوژی، این «رویارویی فرهنگی» را محقق سازند.
Objectives: The author of the article aims to analyze four critical and cultural secular discourses of resent student's movements in Iran: liberal discourse، Marxist discourse، feministic discourse، ethnicity discourse. The present study deals with the fundamentals of the mentioned discourses، the history of their student branches، goals and principals، and at the end of the survey، a critical approach toward them.
Method: The main method of the present research is "direct observation" and referring to documentary analytical recourses and discourse analyzes.
Results: The results of the article indicate that a part of the student movement- from the ending years of 60 decade- impressed by some of the intellectuals encountered an ideological alteration in epistemology. The mentioned discourses are opposing to Islamic revolution and try to have authority in political and cultural levels of universities.
Conclusion: The author of the article believes in the potentials and strength of "Islamic ideology" comparing to secular discourses and insists on the "Islamic generation of sciences" .The resent cultural confrontation is between Islamic-revolutionary discourse and secular discourses.
خلاصه ماشینی:
یافتهها: یافتة اصلی مقاله این است که بخشی از جنبش دانشجویی (از جمله دفتر تحکیم وحدت و انجمنهای اسلامی دانشجویان)، از اواخر دهة 60 دچار دگردیسی معرفتی و ایدئولوژیک شده، گفتمانهای سکولاریستی را در جنبش دانشجویی شکل دادند.
چارچوب نظری جنبش دانشجویی، گونهای از «جنبش اجتماعی» است که در آن، عدهای از دانشجویان به صورت اختیاری (داوطلبانه) و با برنامهریزی و اهداف تا حدی مشخص، در راستای ایجاد تغییرات و دگرگونیهای سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی که اغلب به قلمرو دانشگاه محدود نمیشود، با تکیه بر تشکیلات و سازماندهی رسمی یا غیر رسمی (در قالب اتحادیهها یا تشکلهای دانشجویی) که گاه رهبر واحد دارد، به صورت «جمعی» فعالیت میکنند.
گفتمان مارکسیستی با تکیه بر تجربة تاریخی خود، به خوبی میداند که به تنهایی و با پشت کردن به هویت فرهنگی و معرفتی جامعة ایران- که مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای اسلامی است- نمیتواند با اقبال عمومی روبهرو شود و بسط یابد؛ از این رو، برای کاهش تأثیرات منفی و دفعکنندة ماهیت مادی و الحادی خود، سعی میکند بیشتر به مارکسیسم به مثابة الگوی کنش سیاسی و اجتماعی و ایدئولوژی مبارزه بنگرد، نه رویکردی فلسفی و جهانشناختی که متضمن «نفی دین» است.