چکیده:
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 در میان انقلاب های بی روح و سکولار، به مثابه یک انفجار نور بود که شعاع معنویت آن به سایر قاره ها رسوخ کرد. آنچه در این میان حائز اهمیت است نقش بسیار موثر و کاربردی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان یک رهبر دینی و مذهبی در فرآیند انقلاب اسلامی ایران است که توانست این کشتی متلاطم را به ساحل نجات رهنمون سازد. ایشان توانستند قشرها و گروه های مختلف مذهبی و غیر مذهبی را مدیریت کنند و در مقابل آسیب ها و چالش های داخلی و تهدیدات خارجی، انقلاب اسلامی را واکسینه کنند؛ به گونه ای که خیلی از نظریه پردازان و استراتژیست ها به الگوگیری از روش امام راحل و دستاورد ایشان یعنی انقلاب اسلامی پرداختند. امام خمینی (ره) در فرآیند انقلاب، ضمن مدیریت قلوب و بسیج همگانی توانستند با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خویش، تمامی منابع و سرمایه های اجتماعی و انسانی را هدایت و راهبری کنند؛ طوری که به مثابه یک الگو و اسوه برای آیندگان قرار گرفتند. رهبری امام خمینی (ره) را می توان در دوره های متفاوت تقسیم بندی نمود که در آنها، امام (ره) از الگوهای مدیریت سیاسی متنوعی بهره می جستند. پژوهش حاضر خواهان این است با بهره گیری از روش اسنادی- تحلیلی به بررسی نقش امام خمینی (ره) و رهبری پیامبرگونه ایشان در فرآیند انقلاب اسلامی بپردازد. سازماندهی این پژوهش به این قرار است که بعد از بررسی مفهوم رهبری در ادبیات سیاسی و منظومه اندیشه سیاسی اسلام، به نقش تاریخ ساز رهبری امام خمینی (ره) در فرآیند انقلاب اسلامی پرداخته خواهد شد و در عین حال دوره های رهبری امام خمینی(ره) مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش پایانی، بعد از پرداختن به مدل رهبری قلوب امام خمینی (ره) و الگوی مدیریت سیاسی ایشان در فرآیند انقلاب اسلامی، اصول و ویژگی های رهبری امام در فرآیند انقلاب اسلامی مورد کنکاش قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
يکي از روش هاي اثربخش در رهبري ايشان ولايت فقيه را به عنوان نظام سياسي امام خميني (ره )، تسخير قلوب مردم مطلوب و الگوي مديريت جامعه اسلامي بر بود.
ساختاري با محوريت ولايت در بررسي زندگي سياسي حضرت امام (ره ) فقيه و متشکل از نهادهاي انقلاب ، و دوران بيست و پنج ساله رهبري انقلاب قواي رسمي و سه گانه ، نمايندگان اسلامي ملاحظه مي گردد که به رغم ولي فقيه در نهادها، استان ها و مناسک برخورداري ايشان از موقعيت مرجعيت ديني است که استخوان بندي و شاکله و اينکه هر فتوايي را که صادر مي کردند سازماندهي در اصول محور ولايت را بي چون و چرا توسط مقلدين ايشان اطاعت با در نظر گرفتن شاخصه هاي اسلام ، مي شد و ايشان در تمامي دوران مبارزات و برادري ، سلسله مراتب نوگرايي در رهبري انقلاب ، تنها در موارد بسيار معدودي تشکيلات ، تشکيل مي دهد از چنين موقعيت و اختياراتي استفاده کردند به اين ترتيب مي توان نتيجه گرفت با آن که امام از اختيارات فوق العاده مرجعيت برخوردار بودند مع هذا از اين توان براي پيشبرد اهداف رهبري انقلاب استفاده نکرده ، بلکه آنچه مردم را به حضور در صحنه تشويق مي کرد، نوعي ديگر از رابطه بين رهبري مردم که کمتر به آن توجه شده است بود و نوعي رابطه صرفا عاشقانه و تعبدي کورکورانه نبود.