چکیده:
هدف از این مقاله بررسی شخصیت تاریخی، مذهبی ذوالقرنین در قرآن و کتب ارزشمند اسطوره های
ادبیات حماسی ایران (شاهنامه، اسکندر نامه) و از منظر ابوالکلام آزاد خواهد بود. ذوالقرنین یکی از
شخصیت های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام منطقه ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان
یکتاپرست و مهربانی بود و از طریق دادگری منحرف نمیشد او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و
ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقهای نداشت، درباره شخصیت حقیقی ذوالقرنین که در کتابهای
آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد.کوروش
سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا، اسکندر مقدونی، چین شی هوان، خسرو انوشیروان،
یکی از ملوک حمیر گزینههایی هستند که جهت پیدا شدن ذوالقرنین واقعی، درباره آنها بررسیهایی
انجام شده است. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ٨٢ تا ٩٥ سوره کهف دلایل استواری آوردهاست که
ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی میباشد. محقق در این مقاله با استناد به مطالعات کتابخانه ای از
روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مهم خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
(قرشي بنابي، ١٣٧١: ٣١٦) ١٢٠ / فصلنامه تحقيقات جديد در علوم انساني، دوره جديد، شماره هشتم ، بهار ١٣٩٧ * * * * * ٢-١-٣- سفر به سوي مشرق در آنجا مردمي وجود داشتند که از نظر تمدن عقب افتاده بوده و پوششي بر تن نداشته اند، يا مسکن و کوه و درختي در آنجا نبوده است ، (مکارم شيرازي، ١٣٧١: ٥٢٩) اما اينکه چرا به آنجا سفر کرده و چه اقداماتي انجام داده ، به آن تصريح نشده (سوره کهف / آيه ٩٠) (کوروش کبير نيز براي سرکوبي شورش قبائل کيدروسيا (بلوچستان فعلي) و باکتريا (بلخ ) به مشرق حمله کرده است ) (قرشي بنابي، ١٣٧١: ٣١٦) ٣-١-٣- سفر به شمال در اين سفر به منطقه اي کوهستاني ميرسد که مردمش زباني مخصوص به خود داشته و سخني نميفهميدند (يا از نظر تمدن يا از نظر فکري در سطح پائين بودند) و از ناحيۀ قوم يأجوج و مأجوج آزار ميديدند.
ذوالقرنين در تقابل انديشه ها (قرآن و شاهنامه و اسکندرنامه و علامه ابوالکلام آزاد) / ١٢١ سر نامه کردم ثناي ورا بزرگي و آيين وراي ورا از او ديدم اندر جهان نام نيک ز گيتي ورا باد فرجام نيک و باز ذوالقرنين (اسکندر مقدوني) انساني معرفي مي شود که پادشاه ايران را پند و اندرز ميدهد و حتي در مورد سفر ايشان به مکه مي گويد که خداوند او را به سوي حرم فرا خوانده است خداوند خواندش به بيت الحرام بدو شد ترا راه يزدان تمام ز پاکي ورا خانه خويش خواند نيايش ترا تا مرا پيش خواند (فردوسي، ١٣٩٢: ١٨٦٤) ٣-٤- در اسکندر نامه نظامي شاعر نامي ايران (نظامي) نيز اعتقاد دارد که ذوالقرنين همان اسکندر مي باشد و ايشان را آراسته به همه صفات انساني معرفي مي کند.