چکیده:
در طول اعصار مختلف تاریخی و علمی، مطالعات و یافتههای علم جرمشناسی دچار تغییر و تحولاتی شده است که هر کدام به تبع نظریات و اندیشههای مکاتب مختلف بوده است. بدیهی است که هر کدام از مکاتب و جریانهای فکری حاکم بر اعصار مختلف تاریخی، بنا به فرهنگ و عرف ملی و فراملی خود توانستهاند تاثیراتی را بر جرمشناسی به عنوان یک علم بگذارند. یکی از موثرترین این مکاتب، مکتب تحققی به سردمداری لومروزو، گاروفالو و انریکو فری است که توانستند تاثیرات شگرفی را بر یافتههای جرمشناسی تا آن زمان وارد کنند و حتی امروزه مجموعه نظریات آنها به عنوان اندیشههای قابل توجهی مورد بحث و مطالعه و مداقه جدی قرار میگیرد. اندیشه مبتنی بر نفی اراده، اعتقاد به دلایل فیزیولوژی جرم، حالت خطرناک، بازپروری و مواردی نظیر آن از جمله یافتههای جرمشناسی مبتنی بر مطالعات و نظریات مکتب تحققی است.
خلاصه ماشینی:
"مکتب تحققی به این عقیده است که باید از اقداماتی استفاده شود تا جرم را قبل از وقوع آن جلوگیری کرد، که از این اقدامات بهنام تدابیر امنیتی یاد میشود، یعنی اینکه وقتی برای جامعه ثابت شده باشد که شخص دست به عمل جرم میزند میتوان قبل از انجام جرم یک سری از آزادیهای شخص را محدود کرد، در غیر از این مورد شخص مجرم به هر صورتی که باشد، جرم را انجام میدهد، و این وضعیت را حالت خطرناک یاد کردند.
مؤسسین مکتب تحققی (لمبروزو ـ فری ـ گاروفالو)، ابسرواسیون در مرحله تحقیقات مقدماتی را به منظور شناسایی علل بزهکاری و تشخیص حالت خطرناک و انطباق کیفر با شخصیت بزهکار ضروری دانسته و معتقد بودند که در تعیین نوع روش نباید تطابق نوع جرم با مجازات و یا روشی که باید اجرا گردد، مد نظر قرار گیرد بلکه باید پس از کسب اطلاعات ضروری راجع به وضع خانوادگی و جسمی و روانی و محیط اجتماعی تصمیمات لازم را اتخاذ نمود.
به نظر میرسد که هرچند یافتههای مکتب تحققی نظیر نفی اراده در ارتکاب جرم و تاثیر جبر در آن و یا تاثیر علل فیزولوژیکی و نشانههای ظاهری مبنی بر بزهکار بودن به تاریخ پیوسته است و دیگر کارایی لازم را ندارد اما به هر حال بسیاری از یافتههای آن نیز از جمله حالت خطرناک همچنان با تغییراتی که در طول تاریخ در آن اتفاق افتاده است قابلیتهای کاربردی دارد."