چکیده:
شاید بتوان مهمترین بحث از مباحث کلام، فلسفه و عرفان نظری را بحث دربارة توحید و حقیقت آن دانست. در این زمینه دیدگاهها و اختلافنظرهای بسیاری میان اهل کلام، فیلسوفان و عرفا وجود دارد که در قالب نسبت و رابطة خالق و مخلوق به شرح هر یک میپردازیم. محمدتقی جعفری و عبدالله جوادی آملی دو تن از اندیشوران بزرگ معاصر هستند که در آثار خود به طور پراکنده به این موضوع پرداختهاند. علامه جعفری در این زمینه - یعنی رابطة خالق و مخلوق - نقدها و اشکالات فراوانی به دیدگاه وحدت وجود وارد کرده است. وی با نقد دیدگاه وحدت وجود به تباین خالق و مخلوق میرسد و نسبت و رابطة حقتعالی با عالم را مانند رابطة فاعل با مصنوع میداند، نه علت با معلول خود به معنای اصطلاحی آن. در مقابل، جوادی آملی با نگاه صدرایی به عالم و با باور به وحدت شخصی وجود، حقیقت وجود را همان ذات مقدس حقتعالی میداند و قائل است که او واحد است به وحدت شخصی و کثراتی که به نظر میرسند، درواقع سایههای آن وجود واحدند که خود حظی از وجود ندارند؛ یعنی اتصاف ممکنات به وجود، اتصافی ذاتی و حقیقی نیست، بلکه بالعرض و مجازی است. در پایان ضمن طرح اشکالهای دیدگاههای گفتهشده، به این نکته میپردازیم که پذیرش دیدگاه وحدت وجود، مجالی برای پاسخگویی به مهمترین مسائل کلامی، از جمله جبر و اختیار، عقاب و ثواب و... نمیگذارد.
The discussion of monotheism and its reality may be considered the most important discussion in kalam, philosophy and theoretical ethics. There are many views and disagreements among theologians, philosophers and mystics in this regard which I will discuss them separately explaining the relation between the creator and the created. Mohammad-Taqi Ja'fari and Abdollah Javadi Amoli are two great contemporary scholars who have discussed this topic in different parts of their writings. Allameh Ja'fari poses various criticisms and questions on the relation between the creator and the created according to the idea of unity of being. Criticizing the view of unity of being, he concludes the creator and the created are heterogeneous and believes the relation between God and the universe is like the relation between the subject and the product not the relation between a cause and its effect, in its terminological meaning. Javadi Amoli, on the other hand, who believes the personal unity of being and has a Sadra'ian look at the world, believes the reality of being is the same as the Divine essence of God and says He is unit with particular unity and what seem to be plural are the shadows of that united being who do not [really] exist; in other words it is not an essential and real qualification to say possible beings exist; it is rather accidental and allegorical. Finally explaining the problems of the mentioned views, I will explain that accepting the idea of unity of being leaves no place for answering the most important theological questions such as compulsion and choice, reward and punishment and
خلاصه ماشینی:
در مقابل ، جوادي آملي با نگاه صدرايي به عـالم و بـا بـاور بـه وحـدت شخصي وجود، حقيقت وجود را همان ذات مقدس حق تعالي مـيدانـد و قائـل اسـت کـه او واحد است به وحدت شخصي و کثراتي که به نظر ميرسـند، درواقـع سـايه هـاي آن وجـود واحدند که خود حظي از وجود ندارند؛ يعني اتصـاف ممکنـات بـه وجـود، اتصـافي ذاتـي و حقيقي نيست ، بلکه بالعرض و مجازي است .
بـراي مطالعـه اي جـامع در ايـن ب ) نگاه فلسفي و نسبت ميان خالق و مخلوق حاصل گفتار فيلسوفان دربارٔە نسبت و رابطۀ حق تعالي با عالم اين است که عـالم قـديم است و تقدم قول باريتعالي بر عالم به خاطر تقدم علت بر معلول است ؛ يعني تقدم بـه ذات و رتبه است ، نه به زمان ؛ زيرا نميتوان تصور کرد بدون هيچ واسـطه اي حـادث از قديم صادر شود (ر.
ج ) وحدت وجود و نسبت ميان خالق و مخلوق ابن عربي و شارحان مکتب او، بر خلاف ديدگاه فلاسفه که رابطـۀ خداونـد بـا جهـان را ٨ رابطۀ علت و معلول و بر خلاف ديدگاه متکلمان که رابطۀ خدا و جهان را رابطۀ خـالق / و مخلوق به شمار ميآورند، عقيده دارند که رابطۀ خداوند با جهان رابطۀ ظاهر و مظهر است که به سبب آن ، همۀ آنچه جز خدا وجود دارد (عالم )، بـه طـور مسـتقيم تجليـات ذات حق يا خداوند هستند؛ بر اين اساس آنها بـه عقيـدٔە متکلمـان کـه صـدور کثيـر از واحد را جايز ميدانند، نزديک ميشوند و اين مطلب به خوبي از مثال هايي که آنها براي چگونگي تجلي خداوند در جهان مطرح کرده اند، به دست ميآيد.