چکیده:
برخورداری از نص، نصب الهی، علم غیب، عصمت و ولایت برای امام به استناد دلایل نقلی و عقلی از ضروریات مذهب شیعه است، اما برخی ازشیعیان با این ادعا که سیاسیکاری و غرضورزی گروهی باعث شد تا برخی مسلمانان با فاصله گرفتن از اسلام ناب نظرات خود را بر پیکره این دین الهی بپوشانند؛ درپی آن برخی از جریانهای معارض با سوءاستفاده از این موقعیت به آن دامن زدند. به گمان اینان عالمان امامیه نیز دچار این سنت تحریفیافته شدند. عوامل درون دینی و برون دینی موجب شد تا جامعه مسلمانان شاهد اینگونه بدعتهای عقیدتی در مسئله امامت و ویژگی های مرتبط با آن باشد.
این نوشتار با رویکرد نقلی وعقلی و ارائه نمودار و جدول به نقد و بررسی دلائل و شواهد صاحبان این ادعا که از آنان باعنوان «شیعیان التقاطی» یاد میشود با محوریت سه شخص شاخص این جریان یعنی آقایان سید ابوالفضل برقعی، حیدرعلی قلمداران و سید محمد جواد غروی در مسئله «نص بر امامت» میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"(کلینی، 1407: کتاب الحجة، باب ما جاء فی الاثنیعشر و النص علیهم، حدیث 1، 525؛ قلمداران، 1388: 320 ـ 306؛ برقعی، بیتا ی: 44) پاسخ اول: در جدول زیر، روایات مورد استناد نویسنده که بیانگر انتقال امامت از ابوجعفر (سید محمد) به ابومحمد امام عسگری است، آورده شده است: <رجوع شود به تصویر صفحه> از بررسی احادیث ذکرشده، این نتیجه به دست میآید که روایت صریحی بر امامت ابوجعفر وجود ندارد و ظاهرا آنچه از این روایات باعنوان «مدرک امامت این شخص» استنباط شده، حاصل ذکر پیدرپی دو واقعه (مرگ ابوجعفر و اعلان امامت ابومحمد عسکری) است و نمیتوان از اعلان امامت ابومحمد در روز فوت برادرش ـ که شاید برخی از مردم زمان امام هادی× امامت را در وی میدیدند ـ و حادث شدن امری در مورد ایشان، انتقال امامت از برادر به برادر را استنباط کرد؛ بهویژه آنکه در روایات متعددی در زمان حیات ابوجعفر، امام هادی به امامت ابومحمد عسکری تصریح کرده است.
(ابوالفرج اصفهانی، بیتا: 252، 389 و 407) پاسخ اول: نویسنده با مقدماتی مانند اینکه نفس زکیه از بزرگان خاندان نبوت بود و بیعت حداکثری بنیهاشم با وی و اصرار نفس زکیه برای بیعت گرفتن از امام صادق×، نتیجه میگیرد که نصی در میان نبوده است؛ وگرنه افرادی با این خصوصیات، چنین ادعایی نمیکردند؛ اما تلازم میان مقدمات و نتیجه پیشگفته، به همین راحتی ممکن نیست و همانگونه که به ادعای نامبردگان میتوان گفت نصی وجود نداشته است و نصوص امروزی حاصل اقدام غالیان است، این طرف را هم میتوان گفت که نص وجود داشته است؛ ولی یا به آنها نرسیده یا اگر هم به آنها رسیده است، به هر دلیل و انگیزهای از پذیرش آن خودداری نمودند."