چکیده:
این پژوهش، به دنبال ارائه تبیینی جامعهشناختی از «تجدد» در ایران است. پرسش اصلی پژوهش این است که «نهادهای اجتماعی در ایران با «تجدد» چه کرده است؟» در این پژوهش، ترکیبی از نظریات «مدرنیته ایرانی»، «تجدد بومی» و «تجدد ملی و تجدد ظلّی» مورد استفاده قرار گرفته است. این نظریات توسط صاحبنظرانی مانند تقی آزاد ارمکی، جمشید بهنام و موسی نجفی ارائه شده است. مجموعه این نظریات مبتنی بر دو نکته است: اول اینکه مدرنیته با تجدد متفاوت است. دوم این که هر جامعهای میتواند تجدد ویژهی خود را تجربه کند.
روش پژوهش، اسنادی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که حکومتها در دویست سال اخیر، زمینهسازان اصلی ظهور تجدد در ایران بودهاند. آنها، غالباً وجه تکنولوژیک ومادی تجدد را دنبال کردهاند. روحانیت ذیل سه دسته «موافقین»، «مخالفین» و «منتقدین» در جریانسازی نسبت به تجدد نقش داشتهاند. روشنفکران ایرانی، در قالب «اثبات، نقد و نفی» به استقبال تجدد رفتهاند. خلوص شناخت و دلبستگی روشنفکران به تجدد و اصول و دستاوردهای آن، هم نسبت به حاکمان و هم نسبت به روحانیت بیشتر بوده است.
This study seeks to provide sociological explanations for “novelty” in Iran. The key question is “How the social institutions deal with “novelty”?” In this study a combination of theories of "Iranian novelty”, “indigenous novelty”, “National and alien novelty” presented by scholars such as Taghi Azad Armaki, Dr. Jamshid Behnam and Dr. Moosa Najafi. The sum of these theories is based on two points: First, modernity is different from novelty. Second, any community can experience its own novelty. The research method is documentary and data are collected by library method. The research results indicate that the governments have provided the areas for emergence of novelty in the past two hundred years in Iran. They have often followed all technological and material aspects of novelty. Iranian clergy have played a role in making the ground for novelty under three groups of “proponents”, “opponents” and “critics”. Also, Iranian intellectuals have welcomed novelty in the form of “proof, criticism and rejection”. The purity of knowledge and attachment of the intellectuals to novelty and its principles and achievements have been more than the rulers and clergies
خلاصه ماشینی:
حائری در این پژوهش ، ضمن این که هر دو وجه تمدن غرب را معرفی و تبیین میکند، کانون تمرکزش را بر بررسی نوع مواجهه ایرانیان با وجه استعماری تمدن غرب قرار میدهد، چرا که معتقد است «کوششی پیگیر و پنهانی» وجود دارد که «آگاهانه یا به شیوه ای ناخودآگاه عاملی بس نیرومند به نام استعمار، از حوزه پژوهشی دلبستگان به تاریخ جنبش ها و اندیشه های نوین در جهان اسلام دور بماند و به عنوان مطلبی دور از ذهن ، ناسودمند و نابه جا نادیده انگاشته شود»(همان : ٩).
مدرنیته ایرانی «تقی آزاد ارمکی» در سامان دادن به نظریه مدرنیته ایرانی، مشخصات و ویژگیهایی را در کتاب «بنیان های فکری نظریه جامعه ایران (١٣٩١)، برای این مفهوم بر شمرده است .
رابطه نهاد حکومت و دولت با تجدد در ایران از صفویه تا آغاز قاجاریه برخورد یا رویارویی ایران با تمدن غرب ، به تعبیری مهم ترین اتفاق فرهنگی بعد از ورود اسلام به ایران محسوب میشود و «اکثر مورخان سرآغاز این برخورد را دوره صفوی میدانند و رفت و آمد سیاحان و یا چند جنگ نافرجام در خلیج فارس را نشانه این برخورد میشمارند»(بهنام ، همان : ١٤).
» برای بررسی این فرضیه ، عملکرد حکومت های ایران در نسبت با پدیده تجدد در سه دوره قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گرفت .
در این دوره ، هر دو وجه تجدد (تکنولوژیک و ایدئولوژیک ) از سوی دولت های جمهوری اسلامی دنبال شده است .
این نوع دسته بندی، رایج ترین دسته بندی میان روحانیت در موضوع تجدد در سال های اخیر بوده است .
- فرضیه سوم تحقیق این است که «نخبگان فکری یا روشنفکران ، مهم ترین و جدیترین عناصر شکل دهنده تجدد در ایران بوده اند.