چکیده:
خاقانی شروانی از شاعران سبک ارانی (آذربایجانی) است. از ویژگیهای برجسته این سبک استفاده از ابزارهای گوناگون جهت دشوار ساختن کلام است. او با بهرهگیری از پشتوانه عظیم فرهنگی و نیز با استفاده از دانشها و علوم و فنون زمان خود، تصاویر بدیع خلق کرده و کلام خود را از دام ابتذال رها کرده است. به دیگر سخن، شاید بتوان این تنوع و گونهگونی در تصاویر شاعرانه را ناشی از وسعت اطلاعات خاقانی و تتبع و مداقه او در مطالعه کتب تفسیری و تاریخی دانست. از ابزار و وسایلی که خاقانی برای پروراندن تصاویر خود از آن بهره میبرد تلمیح است که بهدلیل بسامد بالای کاربرد آن در دیوان میتوان آن را از خصایص سبکی خاقانی به حساب آورد. خاقانی گاه در تلمیحات خود به سراغ اشاراتی میرود که در ادبیات رسمی و مکتوب نمیتوان منشا و ماخذی برای آن پیدا کرد، لذا باید سراغ روایتهای عامیانه و شفاهی رفت و در آن روایات، ماخذ اشاره او را یافت. در این جستار بر آنیم تا به بررسی ماخذ چند تلمیح شاهنامهای خاقانی بپردازیم که بر اساس روایات شفاهی و عامیانه بنا نهاده شده و در روایات رسمی و مکتوب از آنها یاد نشده است.
Khaqani is a poet of Arrani style (Azerbaijani)، and one of the most prominent features of this style is the use of various tools to make the discourse difficult. Having benefited from a reach cultural background besides a deep understanding of science and technology of his own era، Khaqani has created the magnificent images and has avoided any obscenity in his words. In other words، this diversity and variety in his poetic images may be due to the extent of Khaqani's information، research and his knowledge of historical interpretive books. One of the tools used by this poet to create his own images is allusion which can be considered a featured style of Khaqani due to its high frequency in his Divan. In his allusions، Khaqani occasionally refers to the indications which we cannot find their resources and references in the official and written literature; therefore we should search folk and oral narratives to find those references. In this research، we intend to look at the sources of some Shahnameh allusions of Khaqani which are based on oral and folk narratives and they are not mentioned in the official and written sources.
خلاصه ماشینی:
گفتني است دربارة شفاهي بودن برخي روايات الحاقي شاهنامه نيز مقالاتي نگاشته شده است که از جملۀ آن ها ميتوان به اين مقالات اشاره کرد: محمود حسن آبادي در مقاله اي با عنوان «شفاهي يا کتبي، بررسي نظرات مربوط به سرچشمۀ شاهنامه » در مجلۀ جستارهاي ادبي ديدگاه هاي مختلف را بيان کرده است .
آيدنلو در دو مقاله با عناوين «مردم کدام فردوسي و شاهنامه را ميپسنديدند» در فصلنامۀ پژوهش هاي زبان و ادبيات فارسي و نيز مقالۀ «پيشينۀ مکتوب و چندصد سالۀ برخي روايات مردمي ـ شفاهي شاهنامه » در مجلۀ فرهنگ مردم برخي از اين موارد را ايراد کرده است .
خاقاني گويد: جــام را گــنج فريــدون خــون بهاســت چـون درفـش کاويـان بـر کـرد صـبح (490 :1389) 121 همو در قصيده اي با عنوان «در واقعۀ حبس و عزلت و مباهات »، يک بار ديگر اين تلميح را به کار گرفته است : دست آهنگر مرا در مار ضحاکي کشيد گنج افريدون چه سود اندر دل داناي مـن (همان ، ٣٢١) آيدنلو در خصوص اين بيت آورده است : اسناد گنج ويژه به فريدون در قالب ترکيب «گنج فريدون » احتمالا بر پايۀ شکوه و اقتدار اين پادشاه در تاريخ حماسي ـ اساطيري ايران است و بر خلاف گنج هاي مخصوص جمشيد و خسرو پرويز که دربارة آن ها داستان هايي در شاهنامه آمده است ، يا مبتني بر روايت خاصي نبوده و يا اينکه طبق مآخذ موجود، به دست ما نرسيده است (١٣٨٣: ١٥).