چکیده:
فرش دستباف ایران هنری ملی است که در تاریخ، فرهنگ، سنت و تمدن کهن ایران ریشه دارد. در گستره زمان، با توجه به تغییرات جامعه، نقوش فرش دگرگونی یافته و موضوعات، اشکال و ترکیبهای تازه به آن افزوده یا از آن کاسته شده است؛ برای نمونه، تحولات جدید اجتماعی در دوره قاجار موجب گردید تا نقوش تازهای در فرشها ابداع گردد که برخلاف نقوش انتزاعی پیشین، دارای تصاویری شبیهسازیشده یا تخیلی از پادشاهان بودند.این مقاله با رویکردی جامعهشناسانه و با مفاهیم چارچوب نظری لاکلاو و موفه در تحلیل گفتمان و ساختار معنایی محورهای همنشینی و جانشینی فردیناند دو سوسور، قالیهای تصویری با موضوع پادشاهان در دوره قاجار را بررسی کرده و در پی یافتن پاسخ به این پرسشهای اصلی بوده است که این قالیها تحت تاثیر چه دالهای گفتمانی در آن دوره بودند و چرا در قالیهای این دوره تصاویر پادشاهان اسطورهای و ایران باستان رواج یافتند؟مقاله حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای پرداخته است و با مطالعه تعداد ده نمونه از فرشهای تصویری بافتهشده با موضوع پادشاهان ایران، به بررسی تاثیرات نظام گفتمانی دوره قاجار توجه کرده است. یافتههای پژوهش در این مقاله نشاندهنده آن است که در دوره قاجار بهدلیل نفوذ اندیشه هویتیابی در برابر سایر ملل، نزد اشخاصی که به اروپا سفر کرده و در جستوجوی علت عقبماندگی ایران بودند، گفتمان ایرانیت رشد یافت؛ ازاینرو پادشاهان اسطورهای و تاریخی دوران پیش از اسلام، بهعنوان پادشاهان آرمانی و دوران طلایی ایران، در قالیهای این دوره بازنمایی شدند. در این قالیها ساختار همنشینی نقوش که با تصاویر پادشاهان، جانشین یکدیگر میشوند، بر اساس دال مرکزی باستانگرایی بر مفهوم هژمونی مشروعیت معنوی شاه از جانب خداوند و قدرت سیاسی او در دنیا تاکید میکنند.
Twist-weaving of kilim over the past centuries is preserved among the nomadic tribes of Kerman province، especially in Afshar tribe in Sirjan area and it has been used in decorating sofreh and salt bag. In recent decades، some changes are occurred in method of kilim weaving in this area and the "twist weaving" is used in all parts of kilim and has been famous as "Shirikipich Kilim". After rising "twist weaving" as an independent method، was combined with carpet weaving and in this way، was formed a kind of "Shirikpich Kilim" that it name is "kilim-carpet". Also the species of "twist weaving" were called “suzani kilim"; because of these kind have not been combine with "carpet weaving". The questions being raised; what kind of raw materials and weaving tools are used in "Shirikipich Kilim"? How are Technical Specification of warp plumbing and weaving? And what changes has happen in method of "Twist-weaving" in recent decades?
So، meanwhile to study the method of "twist-weaving" of Sirjan's kilim of Kerman province، the entire process of kilim weaving has given in the text. Due to the short notes in some resources about techniques and factors of "Shirikipich Kilim" weaving، In this paper، techniques of sirjan kilim and it's changes of weaving was studied that have occurred in the past decades. This study is done by descriptive research with using of specialized carpet resources and field researches.
خلاصه ماشینی:
این مقاله با رویکردی جامعهشناسانه و با مفاهیم چارچوب نظری لاکلاو و موفه در تحلیل گفتمان و ساختار معنایی محورهای همنشینی و جانشینی فردیناند دو سوسور، قالیهای تصویری با موضوع پادشاهان در دورۀ قاجار را بررسی کرده و در پی یافتن پاسخ به این پرسشهای اصلی بوده است که این قالیها تحت تأثیر چه دالهای گفتمانی در آن دوره بودند و چرا در قالیهای این دوره تصاویر پادشاهان اسطورهای و ایران باستان رواج یافتند؟مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای پرداخته است و با مطالعۀ تعداد ده نمونه از فرشهای تصویری بافتهشده با موضوع پادشاهان ایران، به بررسی تأثیرات نظام گفتمانی دورۀ قاجار توجه کرده است.
یافتههای پژوهش در این مقاله نشاندهندۀ آن است که در دورۀ قاجار بهدلیل نفوذ اندیشۀ هویتیابی در برابر سایر ملل، نزد اشخاصی که به اروپا سفر کرده و در جستوجوی علت عقبماندگی ایران بودند، گفتمان ایرانیت رشد یافت؛ ازاینرو پادشاهان اسطورهای و تاریخی دوران پیش از اسلام، بهعنوان پادشاهان آرمانی و دوران طلایی ایران، در قالیهای این دوره بازنمایی شدند.
نویسندگان این آثار پژوهشی معتقدند یکی دیگر از عوامل رواج قالیهای تصویری، بهخصوص تصویر مربوط به شاهان و مکانهای تاریخی که بخش عمدهای از این قالیها را شامل میشوند، تأثیرات گفتمان باستانگرایی در سطح جامعۀ روزگار قاجاری بوده است؛ روزگاری که هنگامۀ شکلگیری هویت ایرانی در برابر سایر کشورها بود.
نویسندگان این مقاله برای دستیابی به نتایج موردتوجه، از چارچوب نظری تحلیل گفتمان ارنست لاکلاو2 و شانتال موفه3 استفاده کرده و به بررسی تأثیرات گفتمان و دال مرکزی4 و دالهای شناور5 حاکم بر جامعه در نقوش قالیهای تصویری دورۀ قاجار پرداختهاند.