چکیده:
شاعران بزرگ با استفاده از واژههایی که در اختیار همة اهالی یک زبان است، تصویرهای زیبا و بدیعی میآفرینند. واژهها برای شاعر همچون رنگها برای نقاشان و سنگها برای پیکرتراشان است. آثار نقاشان و پیکر تراشان با حس بینایی قابل درک است. اما دنیای تخیل شاعران در بستر واژهها پنهان است و مهارت زیادی نیاز است تا آن را تماشا کنیم. در این مقاله به مهمترین ابزار درک جمال شعر اشاره شده است و این نتیجه حاصل آمده است که خوانندة شعر برای درک تصاویر و جمال عروس شعر باید به راز و رمزهای هنرآفرینیهای شاعران آگاهی یابد و گرنه شعر در نظر او لذّت یک نثر ساده را هم نخواهد داشت و دنیای رنگین خیال شاعران برای او بیابانی خشک خواهد بود. نکته دیگر این که این تصویرسازیها و تخیّلات شاعرانه در احیای زبان و توسعة واژگان آن نقش فراوانی دارد.
What an impressive and pleasant moment is it when we find ourselves as audience with Hafiz, Sa’di, Mowlavi, Ferdowsi, … and through their poem we observe their impression and imagery world.Using the same words which are available to all the people of a language, the great poets create beautiful and innovative scenes. For a poet, the words are the same as the paints for the artists and the stones for the sculptors.The artists and sculptors works are understandable through visual sense. But the poets’ world of imagery is hidden in between the words, and it requires a great skill to be observed by us. This article illustrates the most important tools in poem aesthetics
خلاصه ماشینی:
مثال دیگر از بیدل دهلوی، ج 1ص: 652) چون غـنچه به هر عطسة بیجا مده از دست زان گل میبویی که به مینای مشام است در این بیت بیدل دهلوی که از تصویرسازان بزرگ سبک هندی است، در نگاه اول، نوعی پیچیدگی و ابهام احساس میشود.
تشبیه مرکب هم که در آن، یک هیأت به هیأت دیگر تشبیه میشود و تصویری بدیع میآفریند، کشف وجه شبه تخیلی و ترکیبی حاصل از این تشبیه، مخاطب را به جمال پنهان شعر نزدیک میگرداند: لبش به حلقة آغوش خط، بدان ماند که خضر تنگ بــه بر میکشد مسیحا را (بیدل دهلوی، ج1: 305) شاعر مجموعة لب و خط معشوق را که نشاطآور است به هم¬آغوشی خضر با حضرت مسیح تشبیه کرده است.
بنفش از داغ تو چندان بود کز بنفشه عارض تو داغ دارد بر سمن» (شفیعی کدکنی، 1370: 275) من به آغاز زمین نزدیکم / نبض گل را میگیرم / آشنا هستم با، سرنوشت تر آب، عادت سبز درخت (سپهری، 1384: 287) من هم سفر شراب از زرد به سرخ من همره اضطراب از زرد به سرخ یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ ( امین¬پور، 1386: 160) 9ـ حسن تعلیل چون مبنای علت آفرینی در حسن تعلیل بر تشبیه است، موجب خیالانگیزی و تصویری شدن شعر میشود و چون جنبة آشناییزدایی آن قوی است توجه خواننده را به خود معطوف میکند: زمانه از ورق گل مثال روی تـو بـست ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش (حافظ) شاعر، گل نشکفته را جانداری تصویر کرده است که زیبایی معشوق را بیشتر از خودش میداند و لذا شرمنده است و از غنچه بیرون نمیآید.