چکیده:
خاقانی شروانی از شعرای فاضل و پرآوازه قرن ششم هجری و از برجستگان سبک آذربایجانی است. وی به سبب نبوغ و همت والا بر علوم و معارف زمان خود احاطه یافت و به واسطه جغرافیای زادگاه و عقاید مادری با اصول و آداب ترسایی و مهری آشنا شد. کیش مهر، آیینی رازآمیز و از باورهای ملی و باستانی ایرانیان است که آیین نصاری الهامات زیادی از آن گرفته و ظاهراً از این رهگذر در شعرهای خاقانی جلوههای گستردهای یافته است. با تأمل در اندیشه و تصاویر شعر خاقانی، به ویژه، ژرفساخت استعارههای آن، نشانههای تاریک و روشنی از نفوذ و آمیزش باورهای مهری دیده میشود که در این پژوهش، با تحلیل نمونه ابیاتی از اشعار وی، به بررسی این پیوند و مناسبتها پرداخته شده است.
Khaghani Shervani is one the most famous and well-talented poets of 6th century (Hijri) and is as one of the pioneers of Azerbaijani style of writing. Because of his high intellectuality and genius and also his efforts, he was well-skilled in the sciences and mystics of his time and due to the geographical condition of his birthplace and his native thoughts, he became totally familiar with the principals of Mehr religion. Mehr religion is a mysterious one taken from national and traditional beliefs of Iranians from which Nesari religion has taken many inspirations and apparently Khaghani’s poetry is full of these traces. By the depth analysis of Khaghani’s imagism especially the metaphors, there can be found some dark and clear traces of Mehr religion in them and in this research by discussing and evaluating some of his couplets, the researchers study and investigate these bounds and relationships.
خلاصه ماشینی:
(پورداود، ١٣٨٠: ١٢٣) دکتر یاحقی نیز بر این باور است و دلیل یکی شدن مهر وخورشید را بدین سان توجیه کرده است که «مهر، فرشته عهد و میثاق و فروغ در ایران باستان بوده و چون مظهر نور بوده بعدها به معنی خورشید هم استعمال شد» (١٣٦٩: .
ولی، بر همه روشن است که نهاد «عرفان » یا شناسایی و شناخت از «مهر»، «عشق »، «خور» و «خورشید» و نمادهای دیگر مهری میتراود و هر یک از نویسندگان و سرایندگان بزرگ به گونه ای با آرزو و دریغ مهر را به یاد میآورند و از رازی که در پرده نهان است سخن میگویند» (کومن ، ١٣٨٦: ٢٧) اطلاعات ما دربارة «مهر» اندک و ناقص است ؛ لیکن از قرائن و شواهد موجود، چنین بر میآید که گسترة آداب و عقاید مهری تا عهد خاقانی هم کشیده است و چون این عقاید بیشتر با آیین مسیح درآمیخته ، بیش از نواحی دیگر، در شمال غرب ایران ، یعنی شروان و اران که هم جوار با ارمنستان است مطرح بوده است .
بدین آیین دیرین ، باوری دارد؟ آیا در باور او، هم به غلط ، چون بسیاری از نویسندگان رومی و یونانی، مهر همان خورشید جهان افروز است ؟ یا در نگاه شاعرانه او همین «هور» نماینده پر زور و تابی از همه پندارها و باورهای کهن و رنگ پریده «مهری» است که فرصت ظهور مییابد؟ نمیدانیم !
خورشید و اسب ، شاه و تاج و فر: خورشید، نام یکی از ایزدان مزدیسنا نیز هست که در بخش های اوستا از آن سخن رفته و فرشته فروغ و روشنایی مهر و با صفت «تیز اسب » معرفی شده است .