چکیده:
یکی از مسائل مهم موجود در حوزه ابنسیناشناسی» مشائی یا اشراقی بودن
فلسفة وی است. برخی بر این باورند که فلسفة شیخالرئیس اشراقی است و
برای اثبات این مدعا دلایلی را ذکر میکنند که در یک تقسیمبندی کلی میتوان
گفت دستهیی از این دلایل مبتنی بر آثار خود شیخ و دستهیی دیگر بر پایه
منابع معرفتیی میباشد که او از آنها بهره برده است. نگارندگان معتقدند نقدهایی
بر دلایل و شواهد اشراقی بودن فلسفة ابنسینا وارد است، بنابرین در نوشتار
حاضر ابتدا به تعریف فلسفة اشراقی و تبیین دقیق و موجز دلایل و شواهد
معتقدان اشراقی بودن فلسفه ابنسینا پرداخته شده و در گام بعدی، دلایل
مذکور مورد نقد و بررسی قرار گرفته و ضعف آنها مشخص گردیده است.
روش محققان در این پژوهش ار تحلیل - انتقادی است.
خلاصه ماشینی:
"درواقع برخی از پژوهشگران معتقد به وجود تمایلات عرفانی و اشراقی در بعضی آثار ابنسینا هستند و در خصوص ماهیت و محتوای فلسفة اشراقی وی، دیدگاههای متفاوتی بیان داشتند( 389 ) و بر این باورند که بوعلی یکی از مآخذ افکار و عقاید اشراقیون است و دستگاه خاص و بیسابقهیی را معرفی کرده که شیخاشراق و بسیاری از فلاسفة اسلامی این جریان را ادامه دادهاند.
نقد و نظر با پذیرش این سخن که ابنسینا دارای شهود است و نخستین کسی میباشد که سخن از حکمت متعالیه گفته( 443 )، باز هم نمیتوان نتیجه گرفت که فلسفة او اشراقی است؛ زیرا تلازمی بین شهود داشتن و فلسفه اشراقی برقرار نیست و هیچ مانعی وجود ندارد که فردی شهود داشته باشد ولی از روش شهودی در فلسفهاش بهره نبرد.
( 445 ) نقد و نظر در مورد اینکه شعرهای عارفانة ابنسینا بیانگر اشراقی بودن فلسفة وی است؛ اگر دیدگاه افرادی را که در انتساب این اشعار به شیخ تردید نمودهاند( 446 )، نادیده بگیریم و فرض را بر صحت این انتساب قرار دهیم، باید گفت که فلسفه ارتباطی به شعرهای عارفانه ندارد و این موضوع بیانگر ساحتها و جنبههای مختلف علمی و ادبی هر فرد است.
برخی محققین از اساس، روایت مراودات ابنسینا با ابوسعید را منکر شدهاند؛( 451 ) با این حال ناگفته پیداست که ادعای فوق بیش از آنکه بر مبنای استدلالات عقلی و دلایل علمی باشد، سخنی ذوقی است و بر همین اساس میتوان خلاف این نظر را نیز اثبات کرد و گفت با توجه به انتقادات، طعنها، اتهامات و تکفیرهای عرفا بر شیخ( 452 )، فلسفه او اشراقی نیست."