چکیده:
در مقالة پیشرو، نحوة تحقق نظام زیباییشناختی گفتمان در قصة «یاریخواستن حلیمه از بتان» از دفتر چهارم مثنوی بررسی و تحلیل شده است. تعامل و همکنشی دو عامل ادراکی-حسی «صدا» و «نور» در پیرنگ این قصه، نقش بارزی ایفا میکنند و اساس شکلگیری معنا در آنهاست. بررسی کارکرد نشانه-معناشناختی این دو عامل نشانگر آن است که بر زیرساخت این داستان، نوعی نظام زیباییشناختی حاکم است. این نظام، در فرایندی ادراکی-حسی و رخدادی و با حضور عناصری مانند عاطفه، حس، رخداد و شَوش تحقق مییابد. مسئلهای که طرح میشود این است که چگونه دو عامل نور و صدا در فرایند همکنشی و ادراکی-حسی، شرایط گفتمانی جدیدی را ایجاد میکنند و معنایی نامنتظر میآفرینند. از اینرو، پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که این دو عامل چگونه میتوانند سبب تحقق نظام زیباییشناختی و استعلای گفتمان شوند. همچنین این پرسش مطرح میشود که کارکرد چنین فرایندی چیست. درواقع، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نحوة شکلگیری نظام زیباییشناختی در قصة مورد بحث و تبیین کارکرد نشانه-معناشناختی آن است. فرض ما این است که دو عامل «صدا» و «نور»، فضایی همکنشی را شکل میدهند. این وضعیت، فضایی حسی، رخدادی و شوشی را در گفتمان رقم میزند که نتیجة آن، تحقق نظام زیباییشناختی و وضعیت استعلایی حضور است.
خلاصه ماشینی:
در این دو پژوهش ، واقعۀ دقوقی براساس یکی از رویکردهای عـام نشانه شناسی و به صورت کلی تحلیل شده است ، اما بررسی فرایند زیبـایی شـناختی گفتمـان ، آن هـم براسـاس هـم کنشـی صـدا و نـور در قصـۀ مـورد نظـر بـا تکیـه بـر رویکـرد نشـانه - معناشناختی ، نخستین بار در پژوهش حاضر انجام می گیرد.
این امر نشان می دهد که در کنار تحول نور و اوج ضرباهنگ کـلام ، نـدای غیبی نیز که در نقش ناظر گفتمانی و راوی در خطـاب بـه شـوش گـر او را از ایـن وضـعیت آگاه می کرد به اوج خود رسیده و تمام فضای گفتمان را در تصرف خـود درآورده اسـت .
فرایند ادراکی -حسی 26 نظام رخدادی شوشی شوش ٢٧ در نشانه -معناشناسی «حضوری است که براساس آن و در لحظه ، تن سوژه به عنـوان اصل پدیداری حضور و تعامل با دنیا، برای واکنش با دنیایی مهیاست که یا برای اولین بار بـا آن مواجه می شود یا دوباره تجربۀ قبلی را تکـرار مـی کنـد» (شـعیری ، ١٣٩٥: ٩٣).
وجود محمد پیوسته نور است و شوش گر نیز پیوسته همـراه محمـد و نـور اوست ، اما چون او نور را از طریق بانگ غیبی دریافت کرده ، نـه مـی توانـد نـور را دریافـت کند و نه از منشأ صدا آگاه شود.
A semio-semantic approach to Daghughi tale of Mathnavi : From semiotic square to tension square.
The analysis of semiotic functions of "light" based on a story of Mathnavi.
[Semio-semantics of literature : Theory and method of literary discourse analysis].