چکیده:
یکی از برجستهترین آثار زبان و ادب فارسی، مخزنالاسرار نظامی است که بهعنوان متنی باز و تأویلپذیر قابلمطالعه و بررسی است. این اثر چنانکه از نام آن برمیآید و به بیان خود شاعر، مخزن اسرار و رموز الهی و حاوی مطالب و بخشهایی است که درک مفاهیم آن، جز با فراتررفتن از معنای ظاهری و کشف نمادها و بنمایههای کهنالگویی آن ممکن نیست. بخشی که نظامی در آن به توصیف دو خلوت خویش با دل و ثمرة آن پرداخته است، یکی از مهمترین و پیچیدهترین بخشهای مخزنالاسرار بهشمار میرود. هدف از این پژوهش، نمادشناسی و تحلیل این بخش است که فهم درست و درک دقیق آن بسیاری از اسرار مخزنالاسرار را مکشوف میکند و در دستیابی به مفاهیم نمادین دیگر منظومههای شاعر، به مخاطب یاری میرساند. بنابر یافتهها و نتایج این پژوهش که به شیوة کتابخانهای انجام شده است، خلوتهای دوگانة نظامی، روایتگر وقایعی است که برای او روی میدهد و در آن با عناصر کهنالگویی و نمادینی چون بهشت، آنیما، دل، باد، پیر دانا، سایه، همچنین با نوزایی روحی و درونی حاصل از سر زانوی تفکر روبهرو میشود.
خلاصه ماشینی:
ایـن منظومه به عنوان تنها منظومۀ غیرداستانی خمسه ، منظومـه ای عرفـانی و حکمـی نسـبتا دشـوار است که شاعر آن را به تقلید از حدیقۀ سنایی سروده است ، امـا چنانچـه خـود نیـز در آغـاز منظومه گفته است ، کار وی تقلید و نظیره گویی صرف نیست : آن زری از کـان کهــــــن ریختـــــــــه ویـــــــن دری از بحـــــر نــو انگیختــــــــه آن بـــــــه در آورده ز غــــــــزنی علـم ویــــــــن زده بـر سکـــــــــۀ رومـی رقـــم گرچه در آن سکه ، سخن چون زر اسـت سکـــــــــۀ زر مــن از آن بهتـــــــــر اســت گر کم از آن شـــــــد بنـــــه و بـار مـن بهتـــــــــر از آن اســت خریـــــــــدار مــن شیـــــــوه غریب است نشـــــو نامجیـب گــر بنـــــــــوازیش نباشــــــــد غـــــریب کائن سخـــن رستـــــه پـر از نقـش بـاغ عاریــت افــــــــــروز نشــد چــــــون چــراغ (نظامی ، ١٣٨٠: ٣٦) محتوای مخزن الاسرار به دو بخش تقسیم می شود.
بـا توجـه بـه ایـن مسـئله ، هدف از این پژوهش بازشناسی و بررسی عناصر و مفاهیم نمادین و کهن الگـویی در بخـش دو خلوت نظامی در مخزن الاسرار است که شناخت آن نه تنها سبب درک بهتر این منظومـه و مضامین بلند آن خواهد شد بلکه موجب می شود مخاطب با نگاهی وسـیع تـر و عمیـق تـر، خمسه را مطالعه کند و ابعاد گستردة آن برایش روشن تر شود.
«کوه و معانی نمادین آن در بیان عواطـف عارفانـه و عاشـقانۀ مولانـا در مثنـوی » نوشـتۀ بهنام فر و زمانی پور (١٣٨٥)، «نمادهای اسطوره ای در سایۀ نور عرفانی در هفت پیکر نظـامی » پژوهشـی از خـائفی و هوشـیار (١٣٩٤)، «سـیمرغ در آثـار مولانـا» نوشـتۀ حـاتمی (١٣٩١)، «بازتاب نماد آینه در عرفان و اسطوره با تکیه بـر بندهشـن و مرصـادالعباد» نوشـتۀ عـامری و پناهی (١٣٩٤)، «دنیا؛ نماد عالم ظلمت در عرفـان اسـلامی » پژوهشـی از سـالاری و حسـینی کازرونی (١٣٩٣) و «نماد نور در ادبیات صوفیه » نوشـتۀ نزهـت (١٣٨٨).