چکیده:
یکی از مواردی که در مطالعات داوری تجاری بینالمللی کمتر مورد توجه قرار گرفته، مسائل ماهوی رسیدگی، ازجمله تفسیر قرارداد است. موضوعی که در تفسیر قرارداد میتواند حائز اهمیت باشد، تطابق نتیجه حاصل از تفسیر با منطق است؛ بدین معنا که اگر نتیجهای که از تفسیر قرارداد به دست میآید منطقی نباشد آیا به لحاظ حقوقی دارای اعتبار است؟ در این نوشتار، ضمن بیان مصادیقی از تفسیر که دارای نتایج غیرمنطقی است به بررسی رویکرد داوران بینالمللی در این خصوص پرداخته است و با توجه به آزادی عملکرد داوران بینالمللی نسبت به دادگاههای داخلی و رویه عملی داوران به این نتیجه رسیده است که همواره داوران، سعی در اجتناب از نتایج غیرمنطقی ناشی از تفسیر دارند و درنتیجه این بستر فراهم است که در داوری تجاری بینالمللی، منطق بهعنوان معیاری اصیل بهمنظور بیاعتباری نتیجه غیرمنطقی حاصل از تفسیر مورد استناد قرار گیرد.
Certain substantial issues including interpretation of contracts have not been sufficiently touched upon in international commercial arbitration debates. Compatibility of the outcome of interpretation with logic is a very important issue. In fact، the main question is “could an illogical outcome of an interpretation be considered legally valid?” In this article، an attempt has been made to show some illogical outcomes resulting from interpretations and to examine the international arbitrators' approach to this subject. Finally، in view of the fact that international arbitrators enjoy more freedom than domestic judges، and in light of arbitral practices، it has been concluded that arbitrators always avoid irrational outcomes resulting from an interpretation. Therefore، it is argued that “logic” might be used as an original criterion in international commercial arbitration to rule out irrational outcomes.
خلاصه ماشینی:
موضوعی که در تفسیر قرارداد میتواند حائز اهمیت باشد، تطابق نتیجه حاصل از تفسیر با منطق است؛ بدین معنا که اگر نتیجهای که از تفسیر قرارداد به دست میآید منطقی نباشد آیا به لحاظ حقوقی دارای اعتبار است؟ در این نوشتار، ضمن بیان مصادیقی از تفسیر که دارای نتایج غیرمنطقی است به بررسی رویکرد داوران بینالمللی در این خصوص پرداخته است و با توجه به آزادی عملکرد داوران بینالمللی نسبت به دادگاههای داخلی و رویه عملی داوران به این نتیجه رسیده است که همواره داوران، سعی در اجتناب از نتایج غیرمنطقی ناشی از تفسیر دارند و درنتیجه این بستر فراهم است که در داوری تجاری بینالمللی، منطق بهعنوان معیاری اصیل بهمنظور بیاعتباری نتیجه غیرمنطقی حاصل از تفسیر مورد استناد قرار گیرد.
با توجه به ویژگیهای فوق و اختیارات گستردهتر داوران نسبت به قضات دادگاهها و نیز با توجه به تفاوتهایی نظیر زبان، فرهنگ و نظامهای حقوقی و سایر اختلافها میان طرفین قراردادهای تجاری بینالمللی که ممکن است سبب شود قرارداد به نحو مطلوبی دربردارندة کامل توافقات طرفین آن نباشد، این سؤال مطرح میشود که آیا «منطق» بهعنوان معیاری برای سنجش صحت و اعتبار نتایجی که از تفسیر داور به دست میآید، قابل استناد است؟ برای یافتن این پرسش، ابتدا مفهوم منطق و مصادیقی که ممکن است در روند تفسیر به نتیجهای غیرمنطقی منجر شود و در ادامه، پس از نگاهی مختصر به قانون حاکم بر تفسیر قرارداد و رویکردهای مهم به تفسیر، رویه عملی داوران در آرای داوری بررسی خواهد شد.
, Collection of ICC Arbitral Awards 1996-2000, Kluwer Law International, 2003.