چکیده:
انسان همواره مقیاس هایی را در سنجش و ارزش گذاری پدیده ها به کار می بندد که تحت تاثیر عوامل گوناگون دستخوش تحول می گردد. ضمن آنکه هر گونه رویارویی و تماس فرد با اطلاعات و پدیده های تازه، بسته به نوع پردازش و تعامل سیستم ادراکی او، موجب گونه ای تغییر در کلیه اندازه ها و ارزش های سابق وی می گردد تا آنجا که می توان گفت همه نسبت های فرد، با مقیاس جدید بازخوانی و تصحیح می شود. اما این جریان که در نوشتار حاضر به «نظام تصحیح نسبت ها» نامبردار شده است، تا زمانی ادامه می یابد که مقیاس فرد با «حق» و «واقع» انطباق کامل یابد. البته این تحول و نسبیت تنها در نفس انسان تحقق می یابد، نه در واقع خارجی و معرفت دینی.
اصل تحول در نگرش و مقیاس ارزش گذاری آدمی به اجمال در معرفت شناسی و فلسفه اخلاق طرح شده، ولی غالبا سخنی در باب چگونگی این نظام معرفتی به میان نیامده است. این پژوهش ضمن واکاوی مضامین آیات قرآن، ارکان و فرایندهایی برای این نظام استنتاج نموده، نشان می دهد که این تحول راه خود را از دو مسیر افزاینده و کاهنده که راهبردهای رحمانی و شیطانی در آن تاثیرگذار است، طی می کند.
خلاصه ماشینی:
"اصول و راهبردهای نظام تصحیح نسبتها</H2> پس از آنکه با ارکان و خطوط کلی نظام آشنا شده و اصل وجود چنین واکنشها و تأثیر و تأثرهایی را در عالم ادراک آدمی پذیرفتیم، ضروری است به راهبردها و فرایندهایی که در این دستگاه معرفتی دقیق به کار گرفته میشوند، نیک بنگریم تا از موضع انفعال و بیخبری تأثیرپذیری برون رفته و وجود خویش را تا پایۀ فعال و آگاهانۀ انتخاب و تصمیم ارتقا دهیم؛ چه اینکه شناخت و ژرفاندیشی در این راهبردها میتواند انسان را نسبت به مصادیق و جزئیات آن در زندگی شخصی، دقیق و حساس نموده، به عملکرد و واکنش ثمربخش او در این راستا کمک کند.
این مدخلیت از دو جهت قابل توجه است: نخست آنکه انسان به طور کلی محبوب خویش را در رأس امور و جهان خویش قرار میدهد؛ دوم آنکه محبتهایی که قرآن معرفی نموده است، تنها در پایۀ یک محبت شخصی به یک وجود خاص فردی نبوده، بلکه اتصال و انجذاب به یک نظام معرفتی و مجموعۀ ارزشی جامع است که جهانی تازه با اندازهها، تعریفها و مقیاسهای تازه در برابر فرد مینهد.
البته بحث توحید افعالی و حقیقت اراده و مشیت الهی که پاسخ به اشکال احتمالی آیه است، در جای خود در تفاسیر به طور مفصل مطرح شده است؛ لیکن جای این پرسش باقی است که شیطان کدام رفتار و یا اعتقاد را اغوای خویش نامید؟ آیا همان مقیاس غلط نبود که در مقایسه و ارزشگذاری میان آدم و خود به کار بست: ( قال أنا خیر منه خلقتنی من نار وخلقته من طین( (اعراف/ 12)؛ گفت: «من از او بهترم."