چکیده:
قرآن کریم در بسیاری از امور، انسان را به تفکر فراخوانده؛ اما تا چه میزان راه صحیح تفکر را به او نشان داده است؟ این مقاله با هدف کشف و استخراج دیدگاه قرآن، پرسش یادشده را با روش «اکتشافی-تحلیلی» بررسی میکند. به باور برخی، قرآن صرفا موانع تفکر را بیان نموده است. بعضی دیگر قایلند که قرآن در این باره بشر را به منطق فطریاش ارجاع داده است. حاصل این پژوهش دیدگاه سومی را پیش رو مینهد و نشان میدهد که قرآن به بیان قواعد تفکر و استدلال پرداخته و آنها را از حیث صورت و ماده معین ساخته و موانع تفکر را هم ذکر کرده است. برخی از راههای تفکر همچون «حکمت»، «موعظه حسنه» را به صورت صریح یا ضمنی تایید و به همانسان، بعضی دیگر همچون «تخییل» و «مغالطه» را نفی کرده است. از مجموع براهین و روش¬های اقناعی قرآن و موضع سلبی آن نسبت به روش «تخییل» و «مغالط» و اسباب آنها، نظام و هندسة طریق صحیح تفکر در قرآن حاصل میآید
خلاصه ماشینی:
ثالثا، اگر استدلالهایی را که قرآن آنها را بهعنوان «برهان و دلیل روشن» یا بهعنوان «جدال احسن» ارائه نموده، تحلیل کنیم و به صورت خاصی از صورتهای استدلالی دست پیدا کنیم، آیا نمیتوان آن صورت را در مقام برهان یا جدل، از منظر قرآن معتبر دانست؟ مثلا، آیا صورت اضمار و تصریح و صورت بساطت و ترکیب و صورت تمثیل برهانی و صورت استقراء اقناعی و صورت شرطی و حملی مشروط، که در استدلالهای قرآن مورد استفاده قرار گرفته، جزو صورتهای استدلالی نیست؟ به نظر میرسد نفی پرداختن قرآن به قواعد صوری استدلال به این علت باشد که هنوز دربارة اینگونه مباحث به صورت جدی در قرآن تحقیق نشده است، وگرنه قرآن شرایط صوری را فراتر از تصور یک منطقدان تعلیم میدهد؛ زیرا قرآن متناسب با احوال مخاطبان، بهترین صورت از صورتهای ممکن را ارائه میدهد و اینکه از میان چند صورت ممکن، کدامیک برتر است، مطلبی است که در منابع منطقی ذکر نشده و اگر ترتیبی برای صورتها آوردهاند بر اساس این گمان بوده که برخی از صورتها گویا و برخی مبهماند، درحالیکه معنای «بداهت» و «اکتساب» در صورت استدلال، چندان واضح نیست.
اکنون وجه جمع بین آن موضع صریح نظری، که قرآن کریم طریق فکر صحیح را معین نساخته، با آنچه در تفسیر برخی آیات عمل نموده و آنها را از قبیل بیان صورتهای استدلال دانسته، چیست؟ به نظر میرسد با توجه به این شواهد عملی، آن تصریح وی در مقام نظر را باید بر این معنا حمل کرد که به اعتقاد وی، طریق صحیح تفکر در قرآن به صورت صریح و یا بهگونهای که در منابع منطقی است، معین نشده؛ نه اینکه اصلا معین نشده، بلکه به صورت ضمنی و غیرصریح بیان شده است.