چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر تمرکز مشتری براجتناب مالیاتی با درنظرگرفتن نقش تعدیلی مدیریت سود واقعی است. برای اندازهگیری اجتناب مالیاتی از تفاوت نرخ قانونی و واقعی مالیات شرکت استفاده گردید. نمونه آماری پژوهش حاضر، شامل 79 شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران برای دورۀ زمانی 1385 تا 1394 است. در این پژوهش برای آزمون فرضیهها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تمرکز مشتری شرکت دارای تأثیر مثبت و معنادار بر فعالیتهای اجتناب مالیاتی آن است. علاوه بر این، یافتههای پژوهش بیانگر این است که ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری و اجتناب از مالیات زمانی برجستهتر است که شرکت کمتر در مدیریت سود واقعی درگیر شود. به عبارت دیگر، شرکتهای با مشتریان عمده که در مدیریت سود واقعی درگیر هستند، کمتر احتمال دارد در اجتناب مالیاتی درگیر شوند که این با اثر جایگزینی بین مدیریت سود واقعی و اجتناب از مالیات سازگار است.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر این، یافتههای پژوهش بیانگر این است که ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری و اجتناب از مالیات، زمانی برجستهتر است که شرکت کمتر در مدیریت سود واقعی درگیر شود.
دوم آنکه، مدیریت سود واقعی میتواند منجر به مدیریت سودها به سمت بالا گردیده و با افزایش وجهنقد و سود گزارش شده از این طریق، نیاز یک شرکت برای به انجام رساندن هدف ایجاد و تقویت وجه نقد از طریق فعالیتهای اجتناب مالیاتی را به احتمال زیاد کاهش میدهد.
فرضیۀ دوم: مدیریت سود واقعی بر ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری شرکت و اجتناب مالیاتی دارای تأثیر معکوس و معنادار است.
آزمون فرضیۀ دوم با استفاده از الگوی شمارۀ 2 انجام میپذیرد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} که در الگوهای فوق؛ TA، اجتناب مالیاتی شرکت؛ CC، تمرکز مشتری شرکت؛ Size، اندازۀ شرکت؛ ROA، نرخ بازدۀ داراییهای شرکت؛ Real Earn Mgmt(REM)، مدیریت سود واقعی شرکت؛ LEV، اهرم مالی شرکت؛ PPE، نسبت املاک، ماشینآلات و تجهیزات شرکت؛ Intan، نسبت دارایی نامشهود شرکت؛ Cash volatility، نوسانات بلند مدت جریانات نقدی شرکت و ε جزء خطای الگوی رگرسیون است.
طبق این فرضیه انتظار میرود مدیریت سود واقعی شرکت بر ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری شرکت و اجتناب مالیاتی دارای تأثیر معکوس و معناداری باشد.
از اینرو، میتوان نتیجه گرفت مدیریت سود واقعی شرکت بر ارتباط مثبت بین تمرکز مشتری شرکت و اجتناب مالیاتی دارای تأثیر معکوس و معناداری است.
Relationship-specific investments and earnings management: Evidence on corporate suppliers and customers.