چکیده:
ناصرالدین شاه اولین پادشاهی است که سه بار به اروپا سفر میکند و هر دفعه فرنگ برای او
علاوه بر جذابیت، هراس هایی نیز به وجود می آورد. اما متاسفانه ناصرالدین شاه در طول این سه
سفر آنقدر که جذب معماری و موسیقی و دیدن نمایشنامه ها و گفت و شنود با هنرپیشگان
میشود کمتر، از آن همه ترقی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بهره میبرد؛ و اینجا است که تحت
تاثیر بسیاری از دگرگونی ها و پیشرفتهای دنیای غرب قرار گیرد. برای ایجاد این تغییرات شروع
به دادن امتیازات کلانی به کشورهای غربی میکند که ایران را به عنوان یک بازار اقتصادی و
سیاسی و فرهنگی مناسب به دنیا معرفی میکند؛ هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه ناصرالدین
شاه قاجار درباره اروپا و اروپاییان (باتکیه بر سفرنامه های ناصرالدین شاه) می باشد. روش
گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای بوده و با مراجعه به کتب و پایگاه های علمی معتبر
به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. پس از بررسی و تحلیل نتایج حاصل از تحقیق میتوان
گفت که ناصرالدین شاه یکی از پادشاهانی بود که سعی در تغییر و بهبود اوضاع کشورش داشته
ولی هرگز نسبت به قضایای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در آن زمان زیرکانه و دلسوزانه رفتار
نکرد؛ به طوری که برای ایجاد تغییرات تن به امضای بسیاری از قراردادهایی داد که به هیچ وجه
به نفع کشور نبود و تمامی آنچه که در زمان زندگانی و پس از مرگش بر اوضاع سیاسی و اقتصادی
کشور مستولی گشت دلیل بر اثبات این مدعی می توان دانست.
خلاصه ماشینی:
"پس از بررسی و تحلیل نتایج حاصل از تحقیق میتوان گفت که ناصرالدین شاه یکی از پادشاهانی بود که سعی در تغییر و بهبود اوضاع کشورش داشته ولی هرگز نسبت به قضایای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در آن زمان زیرکانه و دلسوزانه رفتار نکرد؛ به طوری که برای ایجاد تغییرات تن به امضای بسیاری از قراردادهایی داد که به هیچ وجه به نفع کشور نبود و تمامی آنچه که در زمان زندگانی و پس از مرگش بر اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور مستولی گشت دلیل بر اثبات این مدعی می توان دانست.
اعتمادالسلطنه درباره علت این سفر ناصرالدینشاه میگوید: «سپهسالار اعظم چون تزلزلی در کار خود دید و دشمنان را آماده سعایت یافت اسباب سفر فرنگ ستان را فراهم آورد تا مگر تغییر وضع را تبدیل به پلتیکی کند» (اعتمادالسلطنه، 1357: 274) البته دلیل سفر دوم را چنین نیز آوردهاند که از این نظر که سفر اول به دعوت اروپاییان بوده و تشریفات و تکالیف رسمی و مهمانیها به شاه فرصت نداده بود که درست اروپا را ببیند و «در فضایل و ترقیات اروپا برای رعیت و مملکت خود وسایل سلاح و فلاح بجوید، مصمم شد که متفکران، ناشناس و با هزینه خود بار دیگر به این مناطق سفر کند تا هر چه بیشتر با پیشرفتهای غربیان آشنا گردد» (امینالدوله، 1370: 52).
در پایان میتوان گفت که ناصرالدین شاه یکی از صدها رهبر جهان است که سعی در تغییر و بهبود اوضاع کشورش داشت اما هرگز نسبت به قضایای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در آن زمان زیرکانه و دلسوزانه رفتار نکرد؛ به طوری که برای ایجاد تغییرات تن به امضای بسیاری از قراردادهایی داد که به هیچ وجه به نفع کشور نبود و تمامی آنچه که در زمان زندگانی و پس از مرگش بر اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور مستولی گشت دلیل بر اثبات این مدعی میتوان دانست."