چکیده:
از دیدگاه بیشتر فیلسوفان اسلامی جسم مرکب از صورت جسمیه و ماده اولی است که هر یک در وجود خود به دیگری نیازمند بوده و متلازم با یکدیگرند. اگر ماده موجود نباشد، صورت نمیتواند موجود شود؛ زیرا صورت حال در ماده بوده و در قوام و تشخص خود نیازمند به موضوع است. از طرفی اگر صورت موجود نباشد ماده موجود نخواهد شد؛ چون ماده بدون صورت دارای هیچگونه فعلیت یا تحصلی نیست. بر این اساس فیلسوفان اسلامی به تبع ابن سینا صورت را نسبت به ماده شریک العله دانسته و در تبیین کیفیت تلازم آن دو و توضیح وجه نیاز هر یک به دیگری تلاش زیادی انجام دادهاند. به اعتقاد ما علیرغم تلاش فراوانی که ابن سینا و دیگران فیلسوفان مشائی انجام دادهاند، در نهایت توفیق مطلوبی حاصل نشده و سخن آنها در این زمینه مواجه با اشکالات بسیاری است. در این مقاله پس از تقریر تبیین آنها از تلازم ماده و صورت و مخدوش دانستن آن، نشان داده ایم که تنها بر اساس مبانی حکمت متعالیه است که تلازم و ارتباط بین ماده و صورت تفسیری معقول خواهد یافت.
خلاصه ماشینی:
ظاهر اين سخن موهم دور است و اين سؤال پيش ميآيد که چه طور ميشود دو چيز در تحقق خارجي خود به يکديگر محتاج باشند، بدون اينکه دور لازم آيد؟ آيا ميتوان تلازم بين آن دو را به گونه اي تصوير نمود که ضمن باورپذيري، مستلزم توالي فاسدي همچون دور يا «توقف الشيء علي نفسه » نباشد؟ ابن سينا تلاش زيادي کرده تا تصويري معقول از تلازم ماده و صورت ارائه دهد.
اما شراکت در عليت به چه معناست ؟ آيا صرف شريک العله دانستن صورت نسبت به ماده ، وجه تلازم دوطرفي ماده و صورت را روشن ميکند؟ آيا بر اساس اين سخن ميتوان تصويري معقول از کيفيت رابطۀ هيولي و صورت ارائه داد؟ مشکل دور چگونه حل ميشود؟ به اعتقاد ما عليرغم تلاش بسيار ابن سينا و ديگر فيلسوفان مشائي در اين زمينه ، مطلوب حاصل نشده و تصويري که درنهايت آنان ارائه کرده اند، مواجه با اشکالات بسيار است .
ليکن بايد دانست صرف اشتراک در معلوليت نسبت به امر واحد باعث تلازم هميشگي دو امر نيست ؛ بلکه وقتي تلازم بين دو معلول برقرار خواهد شد که علت ، ارتباطي افتقاري ١ بين آن دو ايجاد کند؛ در غير اين صورت هيچ يک تعلقي به يکديگر نخواهد داشت و انفراد هر يک از ديگري قابل فرض کردن بوده ، لذا اقتران آنها صرفا بر اساس تصاحبي اتفاقي خواهد بود.
اين پاسخ خود قابل مناقشه است ؛ زيرا نوع صورت يا «صورة ما» وجود مجزايي از همان صور شخصيۀ جزئي ندارد و آنچه در خارج موجود ميشود، اشخاص پيدرپي صورت است و عنوان «صورة ما» يک عنوان انتزاعي است ؛ همان گونه که بعضي از حکما نيز به اين مسئله اذعان کرده اند (سهروردي، ١٣٧٥، ج ١، ص .