چکیده:
مسألهیِ معیارِ داوری در نقدِ اخلاقیِ هنر از سرنوشتسازترین مسائل در این وادی است، یعنی این مسأله که کدام دسته از ارزشها معیارِ داوری در بابِ آثارِ هنری اند و ارزشِ نهاییِ آنها را تعیین میکنند. در این میان، یکی از متأخّرترین رویکردها «کثرتگراییِ ارزشی» است، که در عرضِ سه رویکردِ عمدهیِ دیگر، یعنی «اصالتِ اخلاق»، «اصالتِ زیباییشناسی»، و «خودآیینیگرایی»، پیشنهادی متفاوت عرضه میدارد، و آن این که ترکیبی از ارزشها (از جمله ارزشهایِ اخلاقی و زیباییشناختی) معیارِ داوریِ نهایی در بابِ هنر اند. یکی از شاخصترین نمایندگانِ «کثرتگراییِ ارزشی» در نقدِ اخلاقیِ هنر بریس گات است. او، در دفاع از رهیافتِ خاصِّ خود نسبت به نقدِ اخلاقیِ هنر، «کثرتگراییِ ارزشی» پیشه میکند. امّا به نظر میرسد که «کثرتگراییِ ارزشی»، دستکم بر طبقِ روایتِ او، با مسائلی مواجه است که پذیرشِ آن را ناموجّه میسازند. «کثرتگرا» یا باید بپذیرد که تصمیمگیریِ نهایی در بابِ ارزشِ هنر به شمّ و ذوقِ داور احاله میشود، یا باید تصدیق کند که رویکردش بالمآل به یکی از سه رویکردِ عمدهیِ دیگر فروکاسته میشود، و یا این که معیارِ تازهای در کار بیاورد که هر دو دسته ارزشِ زیباییشناختی و اخلاقی بالمآل قابلِتبدیل به آن باشند. روشن است که، در حالتِ اوّل، نقد به معنایِ عملی نظاممند منتفی خواهد بود و، در حالتِ دوم و سوم، «کثرتگراییِ ارزشی» معنایِ محصّلی نخواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
بنا بر آنچه رفت ، رويکردي که در اين جستار از آن بحث ميکنيم «کثرت گرايي ارزشي» به همين معناي اخير است ، يعني قائل بودن به اينکه ارزش هنري آثار هنري برايندي از مجموعه اي از ارزش هاي آنهاست ؛ اما در اينکه اين مجموعه ارزش هايي که ارزش هنري آثار هنري را تعيين ميکنند کدام ارزش هايند اختلاف نظرهايي در ميان کثرت گرايان هست ، که در اينجا بدان وارد نميشويم و تنها بدين بسنده ميکنيم که در اين جستار، به لحاظ تمرکز موضوع بر نسبت ارزش هاي اخلاقي و زيباييشناختي اثر هنري، فقط به قول کساني ميپردازيم که معتقدند، بالمآل ، اين دو دسته ارزش تعيين کنندة ارزش هنري آثار هنرياند.
و حال رويکرد چهارم (يعني «کثرت گرايي ارزشي») سخنش اين است که ترکيبي از ارزش هاي زيباييشناختي و اخلاقي حاکم بر قلمرو هنر است .
حال ، نخست بايد ببينيم که رهيافتي به نسبت ميان نقد اخلاقي و نقد زيباييشناختي هنر در ميان هست که به سبب ابتناء بر «کثرت گرايي ارزشي»، در ذيل اين رويکرد عمده بگنجد يا خير؛ يعني ببينيم که آيا واقعا اين قول اساسا مدافعي دارد يا اينکه مانند اقوال ديگري که در ابتداي اين فصل وصفشان رفت فقط به لحاظ منطقي ممکن است و تاکنون کسي در مقام دفاع از آن برنيامده .
اما، از دعوي صرف که بگذريم ، گات در آثاري که در دفاع از اين رهيافت خود نوشته ، درمجموع ، سه دسته استدلال اقامه کرده است که ما در جاي ديگري (کرمي، ١٣٩٤) به نقد هر سه دسته پرداخته ايم ، و در اينجا تنها بر يکي از مجموعه استدلال هاي او، که در آن «کثرت گرايي ارزشي» پيشه ميکند، انگشت تأکيد ميگذاريم : 1 استدلال هاي معرفت شناختي .