چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکتکنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابیها با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسردگی هامیلتون-17 و مقیاس جهتگیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری در 8 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (75 درصد)، هامیلتون (85 درصد) و روند افزایشی را در طراز نمرات احساس لذّت (84 درصد)، مجذوب شدن (70 درصد) و احساس معنا (215درصد) نشان دادند. بخش عمدهای از این نتایج در پایان دوره پیگیری چهار ماهه نیز حفظ شد. به نظر میرسد رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری یک مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی باشد.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اين الگو و همچنين کمبود مداخله هاي معنا در پروتکل سليگمن ، اين سؤال مطرح ميشود که آيا استفاده از مداخله هايي که مفهوم خير باوري را در مراجع ايجاد کرده يا تقويت ميکند، ميتواند باعث ايجاد معنا و هيجان مثبت در زندگي شده و در نتيجه بر اساس رويکرد روان شناسي مثبت گرا (سليگمن و همکاران ، ٢٠٠٦) باعث کاهش علايم و نشانه هاي افسردگي شود ؟ کينگ و ماينر٣ (٢٠٠٠) پي بردند افرادي که آموزش داده شده بودند براي سه روز و هر روز بيست دقيقه فقط در مورد جنبه هاي مثبت و خيري که از تجربه هاي منفي و تلخ زندگيشان نصيبشان شده بود، بنويسند؛ افسردگي کمتري را نسبت به کساني که آموزش ديده بودند درباره ي تلخ ترين تجربه هاي زندگيشان مطلب بنويسند، نشان دادند.
بر اين اساس پژوهش حاضر براي پاسخ به اين سؤال تدوين شد که آيا اضافه کردن تکنيک هايي که مفهوم خيرباوري را به مراجع آموزش ميدهد به پروتکل اصلي سليگمن و همکاران (٢٠٠٦) ميتواند، ميزان کارآمدي اين پروتکل را در کاهش علايم و نشانه هاي افسردگي افزايش دهد؟ بديهي است پژوهش هايي از اين قبيل علاوه بر اين که ميتواند دانش ما را درباره ماهيت افسردگي، سبب شناسي و بهترين رويکرد درماني آن افزايش دهد، ميتوانند دانش پژوهشگران را درباره نقش فرهنگ ، مذهب و معنويت در اثربخشي مداخلات روانشناسي مثبت گرا افزايش دهد.
Delivering Happiness: Translating Positive Psychology Intervention Research for Treating Major and minor Depression Disorders.
Tailoring Positive Psychology Interventions to Treat Depressed Individuals.