چکیده:
استفاضه یا شهادت ناشی از تسامع یا شیاع ، شهادت دادن بر مبنای شهرت عمومی و رایج بین مردم در خصوص موضوع شهادت است و شاهد به وسیله حواس ظاهری خود بر مورد شهادت اطلاع نیافته است . در فقه اسلامی، دربارة اعتبار استفاضه و امکان استناد به آن در اثبات دعوا، بحث های فراوانی دیده میشود؛ اما وضعیت قوانین ما کاملا متفاوت است ؛ زیرا در نظام حقوقی ما قاعدة کلی که به طور صریح حاوی اعتبار استفاضه باشد به چشم نمیخورد. لذا، در نظام حقوقی ما، با لحاظ قانونی بودن دلایل اثبات دعوا، این سوال به ذهن میآید که ، آیا قاضی میتواند به موجب استفاضه اقدام به صدور رای نماید؟ در نخستین نگاه به نظر میآید که صدور رای مطابق استفاضه امکان پذیر نیست ؛ ولی با کمی مسامحه و روشن بینی، میتوان استفاضه را با تاکید بر ماهیت دعوا تابع اصل ١٦٧ ق . ا؛ و مادة ٣ ق . آ. د. م . دانست و به موجب این مقررات ، قاضی در مورد اعتبار استفاضه که قانون ساکت است ، باید به فتاوی و منابع معتبر فقهی مراجعه نماید و قول حاکم در فقه ، قول به اعتبار استفاضه در پاره ای موضوعات است . هم چنین ، با تحلیل مفهومی استفاضه ، میتوان آن را در قالب یکی از ادله شمارش شده در قانون ـ یعنی شهادت ، امارة قضایی و تحقیق محلی ـ در آورد. در صورتیکه ماهیت استفاضه مطابق با شهادت باشد، برای ادای چنین شهادتی، ظن نزدیک به علم کافی است و در آن ، نیازی به علم نیست ؛ بنابراین ، اعتبار استفاضه محدود به موارد شمارش شده در فقه و حقوق است و آن را باید حکمی استثنایی دانست .
خلاصه ماشینی:
"همان طور که در روایت مرسلۀ یونس از امام صادق (ع ) میخوانیم : «قال : سألته عن البینه إذا اقیمت علیالحق أ یحل للقاضی أن یقضی بقول البینه اذا لم یعرفهم من غیر مسأله قال فقال خمسه أشیاء یجب علیالناس أن یأخذوا بها ظاهرالحکم الولایات والتناکح والمواریث والذبائح والشهادات فإذا کان ظاهره ظاهرا مأمونا جازت شهادته و لایسأل عن باطنه : [از امام صادق (ع )] در خصوص شهادتی، که برای اثبات حقی اقامه میگردد و حال آن که قاضی نسبت به وضعیت شاهدها شناختی ندارد، سؤال شد: آیا قاضی میتواند بر مبنای شهادت آن ها، که فقط نسبت به ظاهرشان شناخت دارد، اقدام به صدور رأی نماید؟ [امام صادق (ع ) در پاسخ سؤال مزبور] فرمودند: بر اشخاص واجب است که در پنج امر، یعنی تولدها، نکاح ها، ارث ها، ذبح ها و شهادت ها، به ظاهر آن ها پایبند باشند؛ مشروط بر این که چنین ظاهری قابل اعتماد باشد؛ لذا با این شرط ، شهادت در امور مذکور، براساس ظاهر، جایز میباشد و از شاهد، لزوم آگاهی به باطن این امور، خواسته نمیشود [به عبارت دیگر، در موضوعات مذکور در روایت مرسلۀ یونس ، اشخاص میتوانند مطابق ظاهر آن ها، بدون تحقیق در باطن و حقیقت شان ، شهادت دهند» (کلینی [ثقه - الاسلام ]، ٤٣١/٧؛ همو، ٦٩٧/١٤؛ قمی [شیخ صدوق ]، ١٧/٣؛ طوسی [شیخ الطائفه ]، ٢٨٣/٦ـ٢٨٤؛ همو، ١٣/٣؛ عاملی [حرعاملی]، ٢٨٩/٢٧ـ٢٩٠)؛ بنابراین ، از مطالب مزبور به خوبی استنباط میشود، شهادت ناشی از استفاضه هم میتواند به اختلافات مطروحه بین اشخاص پایان دهد."