چکیده:
در این مقاله روابط بین طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران، خودپنداره، باورهای غیر منطقی و خودکارامدی تحصیلی دانشآموزان در قالب یک الگو مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به الگویی بوده است تا به استناد آن بتوان تغییرات خودکارامدی تحصیلی دانشآموزان را در تعامل با سه متغیر طرحوارههای ناسازگار اولیه، خودپنداره و باورهای غیرمنطقی تبیین کرد. نمونهای شامل ۳۱۷ دانشآموز دختر و پسر پایه ششم دبستان، که با روش نمونهبرداری خوشهای از مناطق ۲۲گانه تهران انتخاب شده بودند، به سه پرسشنامه خودپنداره، باورهای غیرمنطقی و خودکارامدی تحصیلی و مادران آنها به پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه پاسخ دادند که برای آنان فرستاده شده بود. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها حاکی بود که از بین مولفههای پانزدهگانه طرحوارههای ناسازگار اولیه مادران، پنج طرحواره شامل طرحوارههای رهاشدگی (p<0/0001)، بیاعتمادی (p<0/0001)، انزوای اجتماعی (p<0/0001)، معیارهای سختگیرانه (p<0/0001) و طرحواره ایثارگری (p<0/0001)، بر خودکارامدی تحصیلی دانشآموزان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای خودپنداره و باورهای غیر منطقی دانشآموزان به عنوان متغیرهای میانجی برازندگی الگو را افزایش میدهد و خودکارامدی تحصیلی با خودپنداره، رابطه مستقیم و با باورهای غیر منطقی رابطه عکس دارد. در نهایت به استناد نتایج، الگوی خودکارامدی تحصیلی تدوین شده این الگو، این امکان را فراهم میآورد تا بتوان خودکارامدی تحصیلی را از روی دیگر متغیرهای پژوهش پیشبینی کرد.