چکیده:
اقدامات کشورهای عربی در چند سال اخیر همواره در راستای انزوای سیاسی ایران در منطقه بوده است. ناتوی عربی، پروژه ای با ماهیت نظامی، امنیتی و ایران ستیزانه برای ممانعت از گسترش نفوذ مشروع ایران در منطقه و در تداوم طرح های پیشین ضد ایرانی همچون پیمان 2+6، دکترین ریگان و ترکیب عملیاتی سپر صحرا و نیروی واکنش سریع (R.D.F) است که آمریکا در منطقه دنبال می کند. ترس کشورهای مرتجع عربی از پیامدهای بیداری اسلامی از سال 2011م، وقوع برخی تعارضات و درگیری های سیاسی، وقوع جنگ های نیابتی در منطقه و پیروزی های محور مقاومت، باعث شده است که کشورهای مرتجع عربی نظیر عربستان سعودی، انگیزه بیشتری برای اجرایی کردن این طرح داشته باشند که ایده آن آمریکایی است. از دید آمریکا و رژیم صهیونیستی، ایران بیش از هر چیز یک تهدید ژئوپلیتیکی است که باید برای آن یک «پاسخ ژئوپلیتیکی» فراهم کرد. براساس این طرح، عملا وظیفه اصلی مقابله با ایران به بازیگران محلی و متحدان منطقه ای آمریکا واگذار می شود. ناتوی عربی در صورت تشکیل، در حوزه عملیاتی دو محور خواهد داشت: همکاری با ناتوی غربی از یک سو و مداخله در امور داخلی کشورهای عضو برای سرکوب رفتارهای اعتراضی از سوی دیگر. در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی تلاش شده است تا موانع و چالش های عمده پیش روی این طرح را بررسی و تحلیل کند.
خلاصه ماشینی:
(مجتهدزاده، 1381: 205) نمودار زیر فرایند این دو رفتار را نشان میدهد: برآیند فرایندهای همگرایی و واگرایی رجوع شود به تصویر صفحه منبع: حافظنیا، 1385: 74 واگرایی در سیاست بینالمللی عبارتست از فرایندی که طی آن، واحدهای سیاسی و دولتها از همدیگر دور شده و در اثر آن، زمینههای بحران و جنگ فراهم میآید (قوام، 1370: 229) و تحت تأثیر عوامل مختلفی میباشد از جمله: گسیختگی فضایی و جغرافیایی و فقدان بستر و کالبد یکپارچهساز به ویژه در مقیاس محلی و منطقهای، گسیختگی، تضاد و تعرض فرهنگی، دینی و ایدئولوژیک، تعارض منافع ملی و جمعی در امور منطقهای و جهانی، بروز تعرضات درونساختی و نگرش رقابتآمیز اعضا نسبت به یکدیگر، محوشدن اهداف یا تهدیدات مشترک اعضا، وجود سازههای ائتلافی رقیب، بروز تحولات درون ساختی اعضا و رقابت اقتصادی.
نکته مهم اینکه خلأ قدرت و بحران در کشورهای مهم عربی، فضای قابل توجهی برای ادعای رهبری جهان عرب از سوی عربستان سعودی ایجاد کرده و مشکلات و بحرانهای داخلی مصر نیز مانع حرکت قاهره به سمت رهبری عربی شده است.
چرا که اولا مصر همانند عربستان سعودی، ایران را به عنوان تهدیدی اساسی برای خود تلقی نمیکند، ثانیا دوقطبی شدن منطقه و افزایش تنشهای مذهبی و افراطگرایی را تهدیدی برای امنیت ملی خود میداند و ثالثا معتقد است نظم منطقهای متکثر و چندقطبی، فضای بیشتری را برای نقشآفرینی این کشور و تداوم روابط با دولتهای مختلف از جمله عراق و سوریه ایجاد میکند.