چکیده:
پیکارسک به سبک داستانی ای اطلاق می شود که در قرن شانزدهم در اسپانیا شکل گرفته و از خصوصیات بارز آن ها وجود شخصیت های کلاش و پهلوان پنبه است. البته برخی محققان بر این باورند که سبک داستانی پیکارسک، به تقلید از نوع ادبی مقامه در ادبیات شرقی شکل گرفته است، آن چه ما را به انجام این پژوهش بر انگیخت وجود تشابه در ویژگی های شخصیتی داستان های پیکارسک در ادبیات جهان بود. حال با این مقدمه می خواهیم بدانیم کدام ویژگی های شخصیتی در داستان های پیکارسک ایران و جهان وجود دارد که ادعای ما مبنی بر پیکارو بودن این شخصیت ها را به اثبات برساند. همچنین در پی آنیم تا در انتهای پژوهش به یک دستور زبان روایی برای سبک داستانی پیکارسک، با تکیه بر ویژگی های مشترک پیکارسک ایرانی و خارجی دست یابیم. لذا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و مقایسه ویژگی های شخصیتی پیکارو در چندی از داستان های ایرانی و خارجی می پردازد.
خلاصه ماشینی:
در مقامـات حميـدي نيـز مـادام بـا شخصيتي روبه رو هستيم که در هر مجلسي وارد شده ، خطيب و عارف و جهانگردي است کـه زباني چرب و نرم دارد، ولي ناگهان در انتهاي داستان گم شده و کس نمي داند که کيسـت ؟ بـا اين اوصاف اگر «رئاليسم ، کمدي و هجو» را از ويژگي هاي اصلي داستان هاي پيکارسک بدانيم ، بين شخصيت هاي برخي حکايت هاي گلستان سعدي ، مقامات حميدي و چندي از داستان هاي ديگر ايراني با آثار پيکارسک جهان مثل ، مقامات حريري ، ژيل بلاس از رنه لوساژ، طبل حلبـي از گونتر گراس ، هاکلبري فين از مارک توين و رابينسـون کروزوئـه از دانيـل دفوئـه تناسـب وجود دارد به طوري که مي توان گفت ، در آثار پيکارسـک ايرانـي و خـارجي شخصـيت هـايي وجود دارد که داراي خصايص مشترک هستند، لذا سؤال اساسي اي که پيکرة پژوهش حاضر را تشکيل مي دهد، اين گونه مطرح مي شود که ، خصوصيات شخصيتي مشترک داستان هاي پيکارسک ايران و جهان کدام اند؟ ٢- پيشينۀ پژوهش در مورد سبک داستاني پيکارسک پژوهش هاي اندکي به صورت کتاب و مقاله وجـود دارد که عمدتاً ترجمه شده از زبان هـاي خـارجي اسـت .
و اما در اکثر روايت هاي پيکارسک گلسـتان سعدي نيز چنين فرايندي به چشم مي خورد و شخصيت راوي با مخاطب يکي گرديـده اسـت ، «ملک زاده اي را شنيدم که کوتاه بود و حقير و ديگر برادران بلند و خـوب روي ، بـاري پـدر بـه کراهت و استحقار درو نظر مي کرد پسر به فراست استبصار به جاي آورد و گفت اي پدر کوتاه خردمند به که نادان بلند نه هر چه به قامت مهتر به قيمت بهتر» (سعدي ، ١٣٨٧، ٣٩).