چکیده:
مثنوی یکی از قالبهای شعری است که بزرگترین شاهکارهای ادبی ادوار گذشته در این قالب شعری ارائه شده و متناسب با هر دوره، محمل مفاهیم و موضوعاتی از قبیل حماسی، عرفانی و غنایی، و غالبا در قالب داستانهای بلند و کوتاه، بصورت رمزی و تمثیلی بیان شده است. قالب مثنوی تا زمان مشروطیت در پهنه شعر و ادب فارسی حضور چشمگیری داشت. ولی پس از مشروطیت و همزمان با رواج شعر نو، به دست فراموشی سپرده شد و با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی دوباره پا به عرصه گذاشت و حیاتی دوباره یافت. بنظر میرسد ظهور دوباره این قالب در عرصه شعر فارسی، علاوه بر تفاوتهای موضوعی و محتوایی نسبت به دوره های قبل، با تغییرات و نوآوریهای اساسی در فرم و ساختار نیز همراه بوده است که مهمترین این تغییرات و نوآوریها در وزن، قافیه و ردیف مشهود است. این مقاله برآن است تا مهمترین تغییرات و نوآوریهای ساختاری قالب مثنوی نسبت به ادوار گذشته ادبی را در مثنویهای دوره ادبیات انقلاب اسلامی و آثار شاعران این دوره بررسی کند و بسامد این نوآوریها و تغییرات را آشکار نماید.
خلاصه ماشینی:
علی معلم اولین و تاثیرگذارترین شاعر و یـا بـه عبـارت دیگر ابداع کنندة این روش است و در مثنویهای او چنین ردیفهایی به وفور دیده میشود: قحـط آبست تـو از آب چـه میـدانـی هـان از گـدار و تـک و پایـاب چــه مـیــدانی هــان قحط آبست تو از قحط چه مـیفـهمی هیـچ از تموز و عـطش رهـط چـه مـیــفهمی هیــچ تب و شب عـین ستوه است دریغـا خـورشیـد عطسه در پــوزه کــوه اسـت دریغـا خورشیــد (گزیده ادبیات معاصر، معلم : ص٨٥-٨١) در بیت ذیل معلم اولین کلمات یعنی «ایـوب » و «یعقـوب » را قافیـه قـرار داده و بقیـه کلمات هر دو مصراع ردیف هستند: ایـوبهـا بـه حـوصلـه پـامـال غـم شـدنـد یعـقوبها بـه حوصلـه پـامال غـم شدند (رجعت سرخ ستاره ، معلم : ص٥٨) حمید سبزواری که گاهی در مثنویهایش از سبک معلم پیروی کرده ، در آوردن ردیفهای بلند نیز به همان سبک و شیوه عمل کرده است : تنـگ است مـا را خـانـه تنگ است ای برادر بـر جـای مـا بیـگانـه ننگ است ای بـــرادر بـازار مـستـی رونـق از خـون داشت آن روز هـامون به دامـن لاله افـزون داشــت آن روز یـعـنـی وداع آخــریــن اســت ای بـــرادر مـر عاشـقـی را شیـوه ایـن اسـت ای بـرادر (تو عاشقانه سفر کن ، سبزواری : ص٢٤٤-٢٣٩) حسن حسینی در مثنویهایش اغلب ازبیتهای غیرمردف و یا از ردیفهای کوتاه استفاده کرده است ولی گاهی ردیفهای بلند متشکل از جمله یا عبارت نیز در مثنویهای او میتوان یافت : ایـن زمـان شــلاق بــربــاورحکومت میکنـد در بــلاد شـعـلـه خــاکستـرحـکومـت میکند اعتباردستهــاو پـیـنـه هــادر مـــرخـصـی چـهـره هـا مـاتـمزده آیـیـنه هــا در مـرخـصی طعم تلخی دایرست و قندهـاتعـطیـل مـحـض جـزبـنـدرت دفتـر لبخندهـا تـعـطـیـل مـحض (سفر نامة گرد باد، حسینی : ص١٥٨-١٥١) محمد کاظم کاظمی از مثنویسرایانی است که اغلب به سبک معلم مثنوی گفته اسـت و درآوردن ردیف نیز به همین شیوه عمل کرده و ابیاتش اغلب مردف و ردیفهایش نیز بلنـد و متشکل از جملات و عبارات میباشند: نگفته بودم و جنگ است آنچـه مـیـگـویـم بـرای اهـل فـرنگ است آنچــه مـیگــویــم بـرادری بـه زبـان بــود، مـا نـدانـسـتـیـم فـقـط بـخاطـر نـان بـود، مـا نـدانـستـیـم (پیاده آمده بودم ، کاظمی : ص٨٢-٦٨) اما شاعرانی چون قادر طهماسبی ، بیگی حبیب آبادی ، محمد رضا آقاسی ، کـه اغلـب در اوزان کوتاه ، مثنوی سروده اند، از آوردن ردیفهای بلند غفلـت نکـرده انـد، اگرچـه اسـتخدام ردیف بلند در وزن کوتاه نسبت به وزن بلند، مشکلترست .