چکیده:
شاهنامه این شناسنامه ملی – فرهنگی و در حقیقت سند هویت ایرانیان ، علاوه بر تلاشهای شاهنامه شناسان هنوز بسیاری از باورها و نمادهای آن از حیث باور شناسی ،نماد شناسی و واژه شناسی جای سخن بسیار دارد از دیگر سو شاهنامه به لحاظ در بر داشتن واژه های فارسی گنجینه بسیار غنی و راز ماندگاری زبان فارسی است ما اگر این نکته را باور داشته باشیم که محیط اجتماعی عصر هر شاعر با تمام ویژگیهایش در ایجاد هر نوع اثر ادبی موثر می افتد و در حقیقت شاعر متاثر از آداب و رسوم منطقه خود است ، در جای جای خراسان بزرگ آداب و رسوم و خرده فرهنگهایی وجود دارد که با گردآوری و ضبط آن آداب و رسوم علاوه بر حفظ و انتقال آن به نسلهای بعد میتوان به کمک آن در حل بسیاری از نمادها و پیچیدگیهای لفظی و معنوی متون نظم و نثر فارسی یاری جست در این جستار با توجه به آداب ورسوم مختلفی که در گوشه گوشه خراسان بزرگ از روزگاران گذشته به یادگار مانده است ،بیت زیر را بازنگری میکنیم:
نباشی بس ایمن به بازوی خویش خورد گاو نادان زپهلوی خویش
دراین مقاله ابتدا نظر شارحان وشاهنامه پژوهان درباره مصراع دوم بیت آورده شده، سپس نظر آنان مورد نقد وارزیابی قرار گرفته است .در بخش دیگر مقاله با توجه به آداب ورسوم رایج دربین کشاورزان ودامداران قدیمی وسنتی در شهرستان گناباد، شهرستانهای دیگر سعی شده است معنایی درست و بهنجار از این بیت پیشنهاد شود و آن اینکه عبارت کنایی « از پهلوی خود خوردن» علاوه بر معنای ثانوی صدمه دیدن در معنی حقیقی و قاموسی و اولیه خود هم به کار رفته است به معنای «از پستان خود شیر خوردن» بکار رفته و «پهلو» علاوه بر معنای «از قبل و از جانب» به معنی پستان نیز هست.
خلاصه ماشینی:
پژوهندگان زیادی درباره این بیت مطالبی نوشته اند ، برخـی نیـز مقـالاتی مسـتقل بـه رشته تحریر در آورده اند ، شاهنامه پژوهانی همچون : دکتر سعید حمیدیان در «مقاله خورد گاو نادان ز پهلوی خویش »، مجله بخارا، ش٦٩مـاره و٦٨، آذر و اسـفند ،٨٧ ص ٤٨ ،دکتـر هادی اکبـرزاده در مقالـه «بررسـی یـک ضـرب المثـل » در کتـاب مـاه ، شـماره ١٥٤، ص ٤٠،دکتر فتح الله مجتبایی در مقاله ای با عنوان « داستانهای بودایی در ادبیات فارسی » در مجله سخن ، شماره ٢٩٣ و ٢٩٢ ،دی و بهمن ،١٣٥٥ ص ٦٨٣، دکتـر عزیـزالله جـوینی در نشریة دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، شماره های ٣و٤ سـال ٢٧ .
(مقالة خورد گاو نادان ز پهلـوی خویش ، ١٣٨٧ : ٥١-٤٨) استاد حمیدیان در ادامه بحث برای تاکیـد گفتـه خـود بـه ذکـر شواهدی از متون شعر پارسی میپردازند: بمرد از تهیدستی آزادمرد زپهلوی مسکین شکم پر نکرد(بوستان : بیت ٤٦٠) میخورم خون جگر از بیدلی وین جگرخواری زپهلوی شماست (ابن یمین :بیت ٢٠٧) دکتر اکبرزاده در ضمن مقاله خود که به شرحهای دیگران و نقد نظریات آنان میپردازد، میگوید که عبارت «خوردن زپهلوی خود» در ادبیات فارسی دارای دو معنـای کنـایی اسـت که برای هریک از این معانی شواهدی پیدا کرده ایم : ١- نفعی از کسی یا چیزی جز از جانب خویش متوقع نبودن : میخورم چون شمع از پهلوی خود تا زنده ام میدهم خود را تسلی بر کباب خام خویش (بررسی یک ضرب المثل تاملی دیگر بر مصراع خورد گاو نادان ز پهلوی خویش : غ ٣٢٦) ٢- زیان دیدن از راهی است که سـود مینمایـد؛ در مصـراع مـورد بحـث شـاهنامه نیـز «خوردن ....