چکیده:
بررسی آماری مسائل صرفی و نحوی در متون نظم و نثر، تحلیل معانی و مسائل ادبی را آسانتر میسازد. شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی از مهمترین متون ادبیات فارسی در حوزه خود هستند. با توجه به یکسانی وزن و قالب، مقایسه این دو اثر از جنبه دستوری امکانپذیر میباشد، ما در این مقاله ده بیت نخستین از هر دو اثر را که در حمد و ستایش الهی است، برای تحلیل آماری برگزیدیم تا علاوه بر وزن و قالب، متغیر موضوع نیز یکسان باشد و تبیین نتایج ممکن گردد. مقایسه در شاخصهای صرفی مثل تعداد اسامی، افعال، صفات و... همراه با زیرمجموعه-های ریزتر هرکدام از این مقوله¬ها که قابل تحلیل منطقی هستند (مثل اسامی، افعال و صفات مرکب) و همچنین در مسائل نحوی مانند تعداد جملات، جابجایی ارکان و غیره صورت پذیرفته است. علاوه بر این با توجه به نظریه گشتاری-زایشی، ژرف ساختهای ابیات نیز مورد مقایسه آماری قرار گرفته است. پس از ارائه جداول آماری، نتایج هر جدول به طور جداگانه تحلیل شده و علت تفاوت شاخصها در دو اثر از جنبه¬های زبانی و سبک شناسی، زیبایی شناسی و حتی روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
تحت تاثیر فردوسـی اسـت ، اگرچـه در ایـن محـدوده بـا قطعیت نمیشود گفت سعدی به طور مستقیم از شاهنامه بهره برده است چون شـاعرانی در این میان ظهور کرده اند که آنها نیز از عناصر فوق در آثار خود اسـتفاده نمـوده انـد (سـعدی تالی فردوسی ، تجلیل ؛ فامیلیان : ص٦).
اما هنگـامی کـه از مخلوقـات و آثار قدرت خداوند سخن به میان می̂Hید اسامی به یکدیگر عطف میشوند تا تعدد و تکثر آنها به چشم آید: فروزندة ماه و ناهید و مهر (فردوسی ) و از آنجا که در این ابیات توجه فردوسی بیشتر به آثار بیرونی قدرت خداوند و ابزارهای متعدد شناخت در انسان معطوف است ، تعداد کلمات معطوف او بیش از سعدی است که به توصیف صفات لطـف و قهـر الهـی میپـردازد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) جدول شمارة ٢ لازم به ذکر است در این جدول نوع دستوری کلمات با توجه به متن ملاک کار قرار گرفتـه ، نه نقش آنها؛ مثلا کلمة «خداوند» آنجا که در معنی دارنده و صاحب است ، به عنوان صـفت لحاظ شده و جایی که اسم خاص میباشد در ردیف اسامی شمارش شده ، چراکه ایـن کلمـه در دری کهن به معنی سرور و پادشاه و نیز دارنده و مالک بوده و در دوره های پسـین زبـان یکی از نامهای آفریدگار شده است ( نامة باستان ، کزازی ، ج١: ص١٦٨).
تکرار نیز اندکی در فردوسی بیشتر است که این نکته بـه سـادگی کلـی زبـان در سبک خراسانی مربوط میگردد، چنانکه حذف در سعدی به علت فنی تر شدن زبـان سـبک عراقی و هنر شخصی او در ایجاز غلبه دارد.