چکیده:
مبانی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی ـ سیاسی، در هر اندیشه سیاسی، متناسب با
مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، غایت شناختی، انسان شناختی و روش شناختی
آن اندیشه است. اندیشه سیاسی مطهری، رکنی از نظام دانشهای نظری و عملی وی است.
شهید مطهری با تبیین سنجیده مبانی یاد شده و لحاظ مقتضیات عدالت سیاسی ـ اجتماعی، به
گونهای آزادی سیاسی ـ اجتماعی را تصویر میکند که با عدالت به هیچ روی در
تعارض نباشد.
چیستی و چگونگی آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی ـ سیاسی و نحوه ابتنای آن بر مبانی
یاد شده، رسالت اصلی این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
"ونیز واقف است به کرامت ذاتی و عزت نفس خود و موءمن میباشد به مقام جانشینی خدا و خلیفة اللهی خویش و نیز خود را مخاطب به خطاب کرامت بخش و امیدآفرین «یا أیها الإنسان انک کادح الی ربک فملاقیه» (63) میداند، نه تنها حکومت هیچ قدرتی غیر از قدرت الهی و قدرتهای همسو با آن را بر وجود خویش بر نمیتابد، بلکه در راستای آزاد سازی خویش و دیگران از اسارت و بردگی همه مظاهر مادی و دنیوی، با اقتدا به آزاد مردانی چون علی علیهالسلام ، (64) تمام عمر، با تمام اشکال بردگی و بندگی درونی وبیرونی میستیزد، بدین امید که روزی همه آیینها و رسوم ضد آزادی، آزادگی و عدالت از تمام ساحتهای حیات فردی، اجتماعی و سیاسی انسان و جامعه رخت بربندد.
(107) نسبت آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی با توجه به غایت مداری انسان، جامعه و جهان و نیز حاکمیت نظام و اصولی تغییر ناپذیر بر این سه از جمله وجود استعدادها و قابلیتهایی در هر سه، که نیازمند به فضایی باز و بدون مانع برای رشد و تعالی متناسب، همه جانبه، هماهنگ و متعادل میباشند، باید اصل بر این باشد که نسبت به خود فرد، یا رابطه اش با دیگران چه در جامعه خود ، چه دیگر جوامع و چه در مناسبات بین ملتها هیچ گونه مانعی، نتواند هیچ یک از انواع آزادیهای وی را سلب نماید یا اعتدال لازم برای رشد ساحتهای گوناگون هویت او را بر هم بزند، مگر اینکه ایجاد هر گونه محدودیتی برای وی مستند باشد به حفظ آزادیهای معنوی، اعتدال و مصالح دیگر افراد و یا حتی خود فرد."