خلاصه ماشینی:
"با این توضیح که از طرف شارع فرد یا عنوان، و به تعبیر دیگر شخصیت حقیقی یا حقوقی برای زعامت و پیشوایی جامعه برگزیده میشود و مردم نیز به عنوان افراد عاقل و بالغ که شرایط عمومی تکلیف را دارا میباشند، با اختیار و آزادی اراده ـ طبق تکلیف شرعی که دارند ـ امامت او را میپذیرند و با کسی که از طرف شرع حاکمیت او مشروعیت یافته است، بیعت میکنند، این امام در عصر حضور و امکان دسترسی به معصوم علیهالسلام ، یا خود معصوم است و یا کسانی هستند که از طرف امام معصوم، به عنوان والی و حاکم مناطق مختلف، منصوب شدهاند، مثل مالک اشتر ـ نسبت به مردم مصر در حکومت حضرت امیر علیهالسلام ـ و در عصر غیبت و عدم امکان دسترسی به معصوم علیهالسلام ، فقیه جامع الشرایطی است که از طرف معصوم منصوب شده است.
نکته نخست: پذیرش پاسخگویی و وجود آن در گفتار و رفتار نظریه پردازان نظام ولایی نخستین نکته قابل تأمل در مورد این سخن ـ که نظام ولایی پاسخگو نیست ـ نقضی است که از جانب نظریه پردازان این نظام وارد است، زیرا که آنان به حکومت ولایی ایمان دارند و تمام حیات نظری و فکری یا پیشینه سیاسی خود را بر سر این نظریه گذاردهاند، آنان نه تنها حکومت ولایی را نظامی پاسخگو و مسؤول در برابر مطالبات مردم میدانند، بلکه در سیره سیاسی و شیوه زمامدارای خویش از طرفداران و سیاستگذاران واقعی مقوله پاسخگویی هستند به گونهای که خود به مردم توصیه میکنند و در مجامع عمومی مردم را به پرسشگری از کارگزاران و بیان مطالبات مشروع خود تشویق میکند و ایجاد زمینههای آن را به عنوان یکی از مهمترین و زیربناییترین روشها برای تحقق کار آمدی حکومت دینی یک ضرورت شرعی و یک لازم عقلانی میشمرند."