چکیده:
یکی از پرسشهای اساسی دربارۀ شهودگروی اخلاقشناختی مور این است که شهودچه نقشی در تشکیل تصوّرات و تصدیقات اخلاقی ایفا میکند. در این مقاله با بررسی پاسخ مور، به روشی تحلیلی، با تفکیک دو معنای «شهود» در نزد وی، یعنی شهود خاصّۀ «خوبی» - که آن را شهود ش. (1) نامیدهام - و شهود قضایای اخلاقی مشتمل بر محمول «خوب» که - آن را شهود ش. (2) نامیدهام - به نتایج زیر رسیدهام: 1) شهود ش. (1) از طریق مفهوم «خوبی» به عنوان علّت سایر مفاهیم اخلاقی، در تشکیل تصوّرات اخلاقی تأثیر میگذارد؛ 2) شهود مذکور از طریق مفهوم بسیط «خوبی» در تشکیل تصدیقات اخلاقی تأثیر مینهد؛ 3) شهود ش. (2) از طریق محمول بسیط «خوب» در تشکیل تصوّرات اخلاقی مرکّب تأثیر میگذارد؛ 4) شهود مذکور به موجب بداهت ذاتی و صدق ضروری قضایای اخلاقی مشتمل بر محمول «خوب» در تشکیل سایر قضایا یا تصدیقات اخلاقی تأثیر مینهد.
خلاصه ماشینی:
مور اين است که شهود اخلاقي، که مور آن را يگانه راه معرفت به محمول «خوب » و نيز يگانه راه معرفت به خاصه يا کيفيت «خوبي» ميداند، چه نقشي در تشکيل تصورات و تصديقات اخلاقي ايفا ميکند.
(١) در تشکيل تصورات اخلاقي به عقيدة مور، ما انسانها پس از آنکه خاصه يا کيفيت «خوبي» را در پاره اي از چيزها و رويدادهاي جهان شهود ميکنيم ، به مدد درون نگري ١ در متعلق شهود خويش واجد مفهوم يا تصوري از «خوبي» ميشويم که مطلقا فاقد هرگونه اجزاي مفهومي است .
به نظر مور، هر گاه که ما انسانها نسبت مفهوم «خوبي» و، به تعبير دقيق تر، نسبت خاصه يا کيفيت «خوبي» با مجموع پيامدهاي احتمالي فلان يا بهمان عمل را در نظر ميگيريم ، به مفاهيم يا تصورات اخلاقي ديگري از قبيل «درستي»، «وظيفه »، «الزام » و «مسؤوليت » و نقايض آنها دست مييابيم .
به عقيدة مور، با اندک تأملي در قضاياي اخلاقي مشتمل بر محمول «خوب » که بر وجود خاصه يا کيفيت «خوبي» در چيزي يا رويدادي دلالت ميکنند، ميتوان دريافت که قضاياي مذکور ممکن است از دو چيز حکايت کنند.
البته ، در تحليل دقيق تر، ميتوان گفت که چنين حکمي سه معنا ميتواند داشت که ، به ترتيب ، عبارتند از (:١٩٩٣ ,Moore : (76-7 ١) حکم به اينکه خود فلان يا بهمان عمل در مقايسه با همۀ اعمال ديگر واجد ارزش ذاتي بيشتري است ، ولي هم نتايج آن عمل و هم نتايج اعمال ديگر مطلقا فاقد ارزش ذاتي يا بيارزشي ذاتي ( Intrinsic demerit) اند.